متن نامه به شرح ذیل است:
مولوی گرگیج، دردانه ی گلستان و گوهر ایران زمین
(اللهم أرنا الحق حقا و إرزقنا إتباعه، و أرنا الباطل باطلا و أرزقنا إجتنابه)
این روزها هجمه های بسیاری از طرف عده ای ناآگاه از اهل سنت ترکمن صحرا یا مغزضان فتنه انگیز و اختلاف افکن در فضای مجازی علیه شیخ التفسیر مولانا گرگیج، به بهانه یادآوری ایشان به کسانی از اهل سنت که در پیاده روی اربعین و سفر کربلا شرکت کردند صورت می گیرد.
نکاتی را باید جهت تنویر ناآگاهان و جاهلان به باور و عقیده شان و همچنین آگاهان مغرض منتقد و معترض به شیخ التفسیر فهماند که؛ اولا حضرت مولانا هرگز قصد توهین به باورهای تشیع و زیرسئوال بردن آن ها نداشته و به عنوان یک عالم آگاه و مورد اعتماد و مرجعی مطمئن که از طرف عموم ناگزیر به پاسخ گویی سئوالات عدیده گردیده، عقیده اهل سنت را بر اساس قران و سنت پاسخ گفته است.
ثانیا، این منتقدانی که هنوز الفبای توحید قرآن را به خوبی نمی شناسند و در مصاحبه ها و یادداشت هایی، جهت توجیه عملکرد خود و به انحراف کشیدن اذهان عمومی علمیت شیخ التفسیر را زیر سئوال برده و برای شان حدیث و آیه تفسیر و تحلیل کردند، چرا جرأت صحبت در مجلس ایشان را ندارند و تنها برای جیره ای اندک و لقمه ای نان یا همان ثمنی بخس حاضرند، خویشتن و مذهب شان را چوب حراج بزنند.
ثالثا، آنچه حضرت شیخ التفسیر بیشتر در جهت یادآوری آن بودند استفاده ابزاری و سیاسی از یک مراسم مذهبی هستند که به وضوح می توان در چگونگی پوشش رسانه ای و مصاحبه های صورت گرفته به این واقعیت پی برد که این حرکت یک تز سیاسی و قشون کشی و مانور بوده است تا یک مراسم مذهب محور و باورمند تنها در لفافه ای از مذهب.
رابعا؛ مدعیان اهل سنت! که پیاده روی را نماد وحدت و همدلی می دانید، آیا گذر از باور و عقیده و جامه تملق و چاپلوسی به بر کردن، وحدت است و همدلی؟!؟!
ای ناآگاهانه !!!
موارد بسیاری هست که ابتدایی ترین اقدامات جهت اثبات وحدت و همدلی است اما هرگز آن ها را نمی بینید و سرها چون کبک زیر برف کرده اید، اولین موردش را می توان اختصاص یک مسجد جامع به اهل سنت در تهران است. دومین موردش می توان به تبعیض در به کارگیری اهل سنت به صورت عادلانه در بدنه دولت است سومین موردش پرهیز از توهین و تهمت به بزرگان صحابه و مردان تاریخ سازی است که قرآن و احادیث حضرت رسول صلی الله علیه و سلم به روشنی در چندین جا بیان کرده است.
آیا این ها را نمی بینید؟!؟
چرا با چند روز چند کتاب مقدماتی زیر بغل و ژست طلبگی گرفتن، ادعای مجتهد بودن و زیرسئوال بردن شخصیتی را می کنید که خود ثقه در بین اهل سنت و جماعت ایران نه، که منطقه است؟!؟
بدانید که شما و امثال شما هرگز اجازه شاگردی ایشان را نخواهید یافت، چرا که باید نگاهی به قاعده بغدادی انداخته و هر وقت ادب قرآن به دست گرفتن پیدا کردید به مدرسه ایشان اجازه ورود پیدا کنید و گرنه خاسرین در دنیا و آخرت خواهید بود.
در پایان توصیه حقیر به شما ناآگاهان و جیره خواران این است که بترسید از خدا و برگردید به اصل مذهب و باورتان، آن گاه وحدت عملی و آرمانی محقق خواهد شد، نه با دخالت در باورها و عقاید همدیگر .
(جمعی از دانشجویان اهل سنت گلستان) ۸ آبان ۹۵