تجزیه طلبی استقلال خواهی ست. و یک مسئله حقوقی.


اخرین سخنان پیشه وری هنوز هم ارزش خود را حفظ کرده است.«مبارزه در آذربایجان، با ایران یا بدون ایران»، تا رسیدن به اهداف خود ادامه خواهد یافت.

هدف استراتژیک مبارزه جاری در آذربایجان « برقراری حکومت دموکراتیک آذربایجان» است. با فدرال یا بدون فدرال.

بهتر است ماست مالی کنندگان وقایع تاریخی، چشم و گوش خود را باز کنند. فرق نمیکند اینان پسمانده های راسیست و شونینیست سلطنت باشند یا فاشیتسهای حکومت حاکم. یا ناسیونالیستهای بی مکتب و یا شونیستهایی که ادعای چپ بودن دارند.

صد رحمت به استعمار پیر انگلستان که اسکاتلندیها را « دشمن» نمیداند و حقوق خواهی را برابر « پورنوگرافی کودکان نمیداند. آنان را استقلال طلب مینامد.
واقعا اینان کیستند که چنین افکار سطح پایینی مطرح میکنند که ارزش توجه را نیز ندارند؟
« شونیسم فارسی» قدرت تفکر را از دست داده  و خود را ابزار خنده کرده است.

اینهم سطح فکر نماینده ی فرهنگ پارسی.

جناب شاعر( جناب م. سحر )، در صد سال اخیر،  فرهنگ زبان فارسی شما، در کلیت، منهای استثناها، فرهنگ اعمال تبعیض بوده است.
چون در برابر اعمال تبعیض بر اکثریت مردم جامعه سکوت کرده
چون اعتراض نکرده
چون در اعمال تبعیض ابزار بوده است.
بدین دلیل یک فرهنگ تبعیضگر است. و به همین دلیل نیز « جنایتکار».
ما این  فرهنگ تبعیض را از زندگی خود جارو کرده ایم و باقی را نیز خواهیم کرد.
شما در این صد سال یک شعر علیه اعمال تبعیض فرهنگی بر اکثریت مردمان این جامعه ندارید
یک داستان ندارید
یک نمایشنامه، فیلم، ترانه، آهنگ ندارید.
آنچه دارید فرهنگ « ناسیونال-شونیسم» است.
چون در این مکتب ایده لوژیک، « ایرانخواهی اجباری» ایمان شماست. زیرا مفاهیم « انتخاب آزاد» و « داوطلبانه» در آن غایب اند. هرکه بر ایمان شما نیست««دروغگو و جاعل و تحریفگر»است. یعنی مرتد. شما یک آخوندید. «دیو- آخوند» از شیشه ی شما بیرون آمده است.
بدینجهت« ایرانخواهی اجباری شما-ویرانخواهی ست».
شما خود ویرانگران حقیقی و واقعی هستید. فرهنگ تبعیضگر شما، سیاست اجباری شما، مکتب فکری « ناسیونال-شونیسم» ارتجاعی شما، دینامیت ویرانگریست. شما گوهر خشونت اید.

در حاشیه ی سخنان م.سحر و ف سخن

تجزیه طلبی استقلال خواهی ست. و یک مسئله حقوقی. ربطی به پورنوگرافی کودکان ندارد.
استقلال طلب دشمن نیست. دگر اندیش و حقوق خواه است. چه از نظر حقوقی حق داشته باشد و چه نداشته باشد.
حقیقت تنها پیش شما نیست و شما به تنهایی مالک آن نیستید، در این خراب شده غیر از شما
« دیگران» هم هستند. مخالف شما. و دگر اندیش. و آماده برای رقابت سیاسی. و فکری و اخلاقی.
تصمیم گیرنده نه شما هستید ، نه مخالف شما، بل « اکثریت یک مردم » هستند.

ف. سخن از این خشمگین است که سازمان فدائیان اکثریت چرا در مقابل 21 آذر فرقه ی دموکرات
سکوت نکرده،  و بدتر،  از حرکت مردم دفاع  نموده است.
مقاله ی « آقايان فداييان خلق اكثريت! از پس اصلاح اين اشتباه تاريخى هم بر نيامديد؟-سایت ایران گلوبال»
شونیست دیگری به نام « م. سحر» هم مثل همیشه ایران پرستی اش گل کرده و حرفهای « ناسیونالیستی-شونیستی» خود را
باز تکرار نموده است. مقاله ی « آیا مباحث اتنیکی با پورنوگرافی کودکان یکی است؟-سایت ایران گلوبال»

م.سخن می نویسد: «من يك كشور دارم به نام ايران با همين شكل و تركيبى كه دارد. با تجزيه ى ايران مخالف ام و كسانى كه بخواهند ايران را تجزيه كنند دشمن ايران و دشمن خودم مى دانم».

و برای این جناب  تجزیه ی ایران برابر پرونوگرافی از کودکان است:
«براى من پورنوگرافى كودكان و نوشته هاى نفرت زا و تشديد كننده ى نفرت و تبعيض (از هر نوع) و دعوت به خشونت و خونريزى و اسلحه كشى (از طرف هر كه باشد) جزو آن سوى مرزهاى آزادى ست كه از آن نبايد عبور كرد، و در كشورهاى پيشرفته هم عبور از آن ها ممنوع است، تشويق يا ايجاد زمينه براى تكه تكه كردن خاك ايران و تفرقه افكنى ميان مردم ايران به اسم قوم فلان و قوم بهمان، تحت هر شكل و عنوانى در آن سوى مرزهاى آزادى قرار دارد و مطلقا وارد آن محدوده نمى شوم».

م. سحر: « این سایت[ایران گلوبال] … رسما به بلندگوی دروغگویان و جاعلان و تحریفگران تاریخ و زبان فارسی و ملت ایران تبدیل شده است»

« ترویج افکار احمقانه و فتنه انگیز و جنگ افروز و نفرت پراکنی میان یک ملت که هرگز با هم اختلاف بر سر مسائل اصلی خود نداشته اند نه انسان گرایی ست نه آزادیخواهی.. بنا بر این سیاستی که در سایت پیش گرفته ای را توجیه نکن…»
یعنی صدای « مسئله ی ملی» در سایت خفه شود و « تنها صدای ایران پرستی» بماند.
منبع نقل قولها دو مقاله ی یاد شده است.

عدم قدرت تشخیص

آدمی که قدرت تشخیص تفاوت بین پورنوگرافی کودکان و یک مسئله سیاسی را ندارد ، وارد عرصه ی سیاست شده است.
و به دنبالش « تجزیه طلب را “دشمن” » می نامد. یعنی کسی که « قتل و نابودیش» مسجل است. البته در فرهنگ این جناب.
وصد البته که ایشان مخالف خشونت قبیله گرایان هستند.
با این جربزه ی فکری خود را در آنسوی مکتبها قرار میدهد. و هنوز درک نمیکند که ایشان در مکتب « ناسیونالیسم – شوونیسم فارسی» قرار دارند.
آدمی که تفاوت مسایل را درک نمیکند، حقوق خواه را دشمن مینامد، طبیعی ست که جای مکتب خود را نیز نشناسد.

صد رحمت به استعمار پیر انگلستان که اسکاتلندیها را « دشمن» نمیداند و حقوق خواهی را برابر « پورنوگرافی کودکان نمیداند. آنان را استقلال طلب مینامد.
واقعا اینان کیستند که چنین افکار سطح پایینی مطرح میکنند که ارزش توجه را نیز ندارند؟
« شونیسم فارسی» قدرت تفکر را از دست داده  و خود را ابزار خنده کرده است.

سطح فکر نماینده فرهنگ فارسی

جناب م. سحر که شاعر تشریف دارند و نماینده ی « فرهنگ پارسی» ، مخالفان خود را «دروغگویان و جاعلان و تحریفگران» مینامد و البته صد در صد حق را به خودش میدهد و حقیقت را نیز خودش به تنهایی مالک است.
اینهم سطح فکر نماینده ی فرهنگ پارسی.

جناب شاعر، در صد سال اخیر،  فرهنگ زبان فارسی شما، در کلیت، منهای استثناها، فرهنگ اعمال تبعیض بوده است.
چون در برابر اعمال تبعیض بر اکثریت مردم جامعه سکوت کرده
چون اعتراض نکرده
چون در اعمال تبعیض ابزار بوده است.
بدین دلیل یک فرهنگ تبعیضگر است. و به همین دلیل نیز « جنایتکار».
ما این  فرهنگ تبعیض را از زندگی خود جارو کرده ایم و باقی را نیز خواهیم کرد.
شما در این صد سال یک شعر علیه اعمال تبعیض فرهنگی بر اکثریت مردمان این جامعه ندارید
یک داستان ندارید
یک نمایشنامه، فیلم، ترانه، آهنگ ندارید.
آنچه دارید فرهنگ « ناسیونال-شونیسم» است.
چون در این مکتب ایده لوژیک، « ایرانخواهی اجباری» ایمان شماست. زیرا مفاهیم « انتخاب آزاد» و « داوطلبانه» در آن غایب اند. هرکه بر ایمان شما نیست««دروغگو و جاعل و تحریفگر»است. یعنی مرتد. شما یک آخوندید. «دیو- آخوند» از شیشه ی شما بیرون آمده است.
بدینجهت« ایرانخواهی اجباری شما-ویرانخواهی ست».
شما خود ویرانگران حقیقی و واقعی هستید. فرهنگ تبعیضگر شما، سیاست اجباری شما، مکتب فکری « ناسیونال-شونیسم» ارتجاعی شما، دینامیت ویرانگریست. شما گوهر خشونت اید.
انسان عام وجود عینی ندارد-انسان همیشه مشخص است. فرهنگ شما هیچگاه از این انسان مشخص تبعیض دیده دفاع نکرده است.
برعکس همیشه بر ضد این ستمدیده اعمال تبعیض کرده است. شماها در صد سال اخیر روح میلیونها انسان را کشته اید. با این فرهنگ تبعیضگرانه یتان.
مکتب فکری شما ، ایده لوژی « ناسیونال-شونیسم» شما، مفاهیم « برابری و انتخاب و آزادی و داوطلبانه بودن» را محو کرده است. لغت نامه ی شماها فاقد این کلمات است. شماها بدون این مقولات حرکت میکنید.
و افتضاح نیز همینجاست.

—-
جنابان محترم:
1- تجزیه طلبی استقلال خواهی ست. و یک مسئله حقوقی. ربطی به پورنوگرافی کودکان ندارد.
استقلال طلب دشمن نیست. دگر اندیش و حقوق خواه است. چه از نظر حقوقی حق داشته باشد و چه نداشته باشد.

2- حقیقت تنها پیش شما نیست و شما به تنهایی مالک آن نیستید، در این خراب شده  غیر از شما
« دیگران» هم هستند. مخالف شما. و دگر اندیش. و آماده برای رقابت سیاسی. و فکری و اخلاقی.
تصمیم گیرنده نه شما هستید ، نه مخالف شما، بل « اکثریت یک مردم » هستند.

3- شما که مخالفان دگر اندیش خود را در ایران گلوبال، در عرصه ی سیاسی، در جامعه حذف کرده اید و میکنید،
مخالف سیاسی را دشمن میدانید، و جنایتکار مثل اقدام کنندگان به پورنوگرافی کودکان، بهتر است متوجه باشید
که مروج « خشونت و بیعدالتی» خود شما هستید.
من ندیده ام فعال رفع تبعیض، فعال استقلال طلب، فعال فدرالیست،  شما را دشمن بنامد، بل شما را رقیب سیاسی میداند. برای مبارزه به مبارزه ی مسالمت آمیز سیاسی متکی ست.

4-اما اگر زمانی بخواهید « قتل عام شاه-قوام» را تکرار کنید ، بدانید که اشتباه زنده یاد پیشه وری کبیر را نخواهیم کرد.
دفاع مشروع را حق خدشه ناپذیر خود میدانیم. هر خلقی حق ذارد از استقلال و آزادی خود دفاع نماید.
چه در سیستم فدرال و چه در سیستم جدایی خواهی.

5- همه چیز را زیر سئوال می بریم. و خواهیم برد. حتی بدیهی ترین چیزها و اصول را.
تمام دستاوردهای تبعیض گرانه ی  به اصطلاح دانشگاهها و استادان و فرهنگ مسلط را.

نخواهیم گذاشت هیچ سنگ «تبعیض و ستم و شوونیسمی» برروی سنگی دیگر بر قرار باشد. همه چیز لازم است از نو جواب یابد. هر آنکس که از قافله عقب ماند مشکل خودش است.
یا باید با پروسه ی نوگرایی همگام گردید و یا باید داغ عقب ماندگی را بر خود پذیرا شوید.
پاسخ درست نسبی ، جمعی ست. همراه نشوید بدون شما کار به انجام خواهد رسید.
خلقها در نوسازی سرنوشت خود منتظر کسی نخواهند ماند.


21 آذر و حرفهای این آدمها

حرفهای آدمهای نامبرده مثل بسیاری از نوشته های این چنینی مطلب تازه ای ندارد .
21 آذر و خاطرۀ جاودانۀ حکومت دموکراتیک آذربایجان برای ما فرزندان فداییان جنبش پیشه وری راه رهایی ست.

بهتر است اینان بدانند « ایده آل های جنبش سرکوب شده نه تنها در آذربایجان خاموش نشده بلکه نیرومند تر از هرزمانی اوج گرفته است.
طبق معمول اینان میتوانند پایه اجتماعی جنبش را که میلیونها زحمتکش و فدایی تشکیل میدادند و برای « دموکراسی و عدالت اجتماعی» در ایران و آذربایجان میرزمیدند، نفی کنند.
ما هم حق داریم  بگوییم سر کوب ددمنشانه ی جنبش  با پایه ی میلیونها ستمدیده ، تنها «فاجعه» نبود، بل جنایت علیه بشریت بود و هست. و به این جنایت رسیدگی خواهد شد.

این بار جنبش « آمیزه ی مبارزه ی ضد تبعیض، عدالت اجتماعی و دموکراسیخواهی» ، مسئله آذربایجان را هم برای این قشر شونیست  و هم برای خود به شایستگی حل خواهد کرد.

درد اینان « تمامیت ارضی»ست. حتی به قیمیت قتل عام مردم.

ارتش شاه « برای نظارت بر انتخابات» به آذربایجان آمد- وقتی وارد شد زیز قول و قرار خود زد و شروع به قتل عام نمود.

فرقه به خاطر « عدم خونریزی و برادر کشی» مقاومت نکرد. ولی در جواب قتل عام شد. این است تفاوت رفتار و اخلاق انسانی با ارتجاعی.

اشتباه فرقه بود که به قول حکومت اعتماد کرد. اشتباه فرقه بود که گذاشت ارتش با اسلحه به آذربایجان وارد شود. اشتباه فرقه بود که از خود «دفاع» نکرد.

« مبارزه ی ضد تبعیض و عدالت اجتماعی» جاری در آذربایجان دیگر این اشتباهات را نخواهد کرد.

اخرین سخنان پیشه وری هنوز هم ارزش خود را حفظ کرده است.«مبارزه در آذربایجان، با ایران یا بدون ایران»، تا رسیدن به اهداف خود ادامه خواهد یافت.

هدف استراتژیک مبارزه جاری در آذربایجان « برقراری حکومت دموکراتیک آذربایجان» است. با فدرال یا بدون فدرال.

بهتر است ماست مالی کنندگان وقایع تاریخی، چشم و گوش خود را باز کنند. فرق نمیکند اینان پسمانده های راسیست و شونینیست سلطنت باشند یا فاشیتسهای حکومت حاکم. یا ناسیونالیستهای بی مکتب و یا شونیستهایی که ادعای چپ بودن دارند.

ایران گلوبال

ایران گلوبال پایبند رقابت سیاسی و عدم سانسور است.
سیاست فدرال خواهی و استقلال طلبی مسالمت جویانه ، به این عرصه تعلق دارند.
ناسیونالیستها بیهوده تلاش میکنند این سایت را به یک رسانه ی شونیستی مثل دیگر رسانه های فارسی زبان تبدیل کنند.

http://www.iranglobal.info/node/58131

twitter
Youtube
Facebook