در زمانی متولد شدم که ستم مرا در خود فرو برد و رویای کودکانه ام را خاکستر کرد .من صابر ملک رئیسی ام ـ نمی دانم خداوند چگونه به مادرم الهام کرده بود که نامم را صابر نهد و او آگاه به سرنوشتی بود که در پیش دارم و بند و قیدهایی که در کودکی مرا فتیله پیچ خواهند کرد .
به جرم اینکه دنیا و دشمن را نمی شناختم مرا به مسلخگاه برده و کودکی و نوجوانی ام را ذبح کردند و در ناباوری سنگینی این ظلم ،وقتی فریاد می زدم محبسگاه جوانی ام را به جهنمی تبدیل کرده اند و فریادم را نیز در گلو با خشنونت تنها و بی فریاد باش و طعم شکنجه را بچش و تنها بمیر.
امروز بی فریادم ـ خدایا به تو پناه می برم از تنهایی که تو تنها فریادرس مظلومانی ـ انتظار من در این قتلگاه کودکی و نوجوانی ام به رسا شدن فریادم بود تا ملتم مرا فراموش نکنند و روزهاست لب به آب و غذا نزده و روزه سکوت اعتراض را در پیش گرفته ام ـ فرزند بلوچ روزه سکوت مرا با فریاد حمایتت بشکن .
من از تنهایی و بی فریادی در زیر چکمه پوتین ظالم روزه سکوت گرفتم و امیدم بعد از خداوند به شماست ـ مرا فراموش نکنید من صابرم و صابر خواهم ماند و حمایت شما مرا توانمند و زنده نگاه خواهد داشتـ.
مرا فراموش نکنید
15_1_2017
15_1_2017
http://edaalatnews.blogspot.co.uk/2017/01/blog-post_72.html