در نقد مهرنامه ”
ناسیونالیسمی برای سرکوب و فاشیسمی در حال رشد……
جریان فاشسیم ایرانشهری در شماره پنجاه مهرنامه، توسط جامعه شناسان، پژوهشگرهای تاریخ و حقوق دانها با صورت بندی گفتمان ایدئولوژی[ناسیونالیسم، شونیسم، راسیسم] کدام کورش؟، بازگشت به تشیع صفوی، دفاع از میهن به بازار آمد.
شمارۀ پنجاه مهرنامه” با تئوریزه کردن نژاد پرستی، راسیسم و خودمحوری پارسی با شستشوی مغزی و مفاهیم سازی همچون: تاریخ دانشگاهی کوروش، عصر پیشا کورشی- عصر پسا کورشی، نظریه سیاسی ایرانشهر که کورش بنیان گذار آن است، کورش شاهزادۀ دادگرمنجی ماموریت یافته یهود از سوی آسمان، کورش نوید آزادی، کورش پژوهی، سیاست تساهل محور کورش، سیاستهای آریایی کورش، کورش ذوالقرنین، کورش شخصیت استثنایی در سطح فراملی، کورش خداوند دو شاخ(ذوالقرنین)، کورش شهریاری است که نه در جهان باستان همتایی دارد و نه در روز گار ما، کورش را می توان یکی از گرانیگاه های مهم گفتمان هویت جوی امروز ایرانیان دانست، کورش رهبر فکری، کورش شخصیتی فراتر از امیر کبیر و مصدق، فرمانه کورش که بنیادین ترین آبشخور است، فیلسوف شاه کورش، کورش نمادی برای ملت سازی، کورش «حقوق بشر، تسامح، مدارا و کثرت گرا»، کشورگشائی کورش مبتنی بر دعوت نامه داوطلبانه اقوام و سرزمین های دیگر است و به هیچ وجه امپریالیستی نیست. چه عناصری در شخصیت، گفتار و رفتار کورش سبب می شود امروزه وی را مرکز ثقلی برای شکل گیری مفهوم «ملت ایران» بدانیم؟. کورش، با پیروی از الگویی سیاست با قوم مغلوب برخورد میکرد اگر با سیاست مدارا و وعده ها سر تسلیم فرود می آوردند، اموات بصورت نرم پیش می رفت، و در غیر این صورت مواجه در می گرفت. مردمان و کشورها با آغوشی گشاده به پیشباز کورش می رفتند آرزومند آن بودند که بخشی از جهان شاهی هخامنشی بشوند چون می دانستد که اگر شهروند این جهان شاهی باشند، در آزادی، آبادی و آسایش خواهند زیست. فتح و رفاه کورش بخاطر مردم بود دادگستری برقرار میکرد. پادشاه هان دولت ماد توان اداره کردن کشور را نداشند در کشورگشائی مثل کورش دادگر نبودند و هیچ برنامه ای برای طراحی شهرهای جدید و غیره نداشتند، در نتیجه کورش جهانگشای جوانمردی بعد از کشتن آستیاگ پادشاه ماد، و قتل سپیتمه داماد آستیاگ دخترش آمیتیس، را به زنی گرفت و مادها بدون هیچ تضادی «فرمانروایی شاهانه ایران» کورش را پذیرفته اند و برای همیشه هیچ حقی بر تعیین سرنوشتشان ندارند و ماد و پارس برای همیشه عموزاده شدند…..
نظریه ی ایرانشهری مهرنامه معتقد است: بر اساس درک تحولات منطقه خاورمیانه، پدیدار شدن داعش و اتخاذ راهبرد مقتضی در برابر آن تابعی از فهم ما از هویت ملی ایرانی ــ شیعی در چهارصد سال اخیر است که از صفویه شروع و به مشروطه منجر می شود و اکنون در صورت جمهوری خواهی شیعی در برابر بنیاد گرایی سنی حلول کرده است که تداوم آن از صفویه آغاز شده است. اساس سخن مهرنامه در برابر فاشیست اسلامی سنی، دفاع از هویت سیاسی و جغرافیایی «ایران جدید» است که در قیاس با « ایران باستان» از حدود سال هزارم هجری آغاز می شود و تا امروز باقی مانده است. حمله صدام به ایران روح ملی را در کشور زنده کرد و حکومت داران ایرانی را عاقل کرد، و بر خلاف صادق خالخالی که گفته بود می توان نام خلیج فارس را به خلیج عربی هم تغییر داد، و تاکید بر زبان فارسی در دستور کار حکومت اسلامی قرار گرفت. همچنین عصر جهان وطنی به سرآمده، و جهان از جهان وطنی و رویاهای روشنفکرانه اتحاد ابناء بشر و آرمان جمهوری جهانی ایمانوئل کانت خسته شده است. پیدایش داعش نقطه عطف در بازگشت به هویت ملی و نوصفوی گری می داند و در پی احیای هویت های ملی و بومی خود، حفظ تمامیت ارضی و کشور گشائی شیعی، باسازی امپراطوری «هخامنشی/ پارسی» کورش و شیعه صفوی را به هم گره میزند. مهرنامه با تولید نظریه ی، تقویت و احیا نوصفوی گری در برابر نوعثمانی گری برای آن آنچه پیش از معاهد ساکس – پیکو خاورمیانه را حفظ میکرد و آتش را از خرمن منطقه دور می کرد، در نتیجه موازنه صفوی- عثمانی بود، باید تقویت شود…
مانیفست ایدئولوژی سیاسی ایرانشهری مهرنامه، آبشخور افکار استبدادی و واپسگرایانۀ است که می پندارد در قرن 21م، برای بازسازی امپراتوری هخامنشی شیعی تنها با اراده و جبر در مسیر قدرتخواهی و جنگآوری شکل بگیرد، و جلو تزلزل خود و جنبش رفع تبعیض در ایران را که شکل گرفته بگیرد، و با بالا آوردن تاریخ جعلی نشان بدهند که همۀ ملیتها بالادستی پارسها را آزادانه قبول داشته اند و باید تکمین کنند. دستگاه فکری ایرانشهری، بدون فرودستسازی/فرودستخواهی فلج میشود، زیرا در غیر این صورت تز اربابمداری کورش مفهومش را از دست خواهد داد.
منتقدان این گفتمان به ایران ستیز متهم می شوند، سید جمال الدین اسدآبادی پدر تروریسم اسلامی، علی شریعتی مبدع و مبتکر تئوری توطئه به بنیادگرادی اسلامی خدمت کرد، روشنفکران دینی ضربه ی نظری و عملی سختی بر فهم هویت ملی ایران زده اند، چپها خائن به ایران هستند، یک انقلاب به چپها بدهکارند پس با باید تا دیر نشده با چپها تسویه حساب کنند. واقعیت این است این نوع اظهار نظرهای نژاد پرستی ژنتیکی پارسی ایرانشهری فاشیستی، که کرسی دانشگاه، نشریه و گفتمانش را بدون هیچ سانسوری ترویج می دهد، در دنیا امروز جرم محسوب می شود و گردانندگان آن را به دادگاه می کشانند.