خبرگزاری هرانا – شیر احمد شیرانی، زندانی بلوچ که هفتمین سال از محکومیت حبس ۲۲ ساله خود را بصورت تبعیدی در زندان اردبیل سپری می کند روایات تکان دهنده ای از شکنجه های اعمال شده بر خود و نقض حقوق انسانی اش دارد. آنچه که در پی می آید سرگذشت اجمالی از هفت سال حبس این زندانی است که خود آن را “زندگی در وضعیتی بین مرگ و زندگی” توصیف می کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شیر احمد شیرانی فرزند چاکر متولد سی ام شهریور ۱۳۶۲، مجرد، اهل زاهدان و ساکن تهران، در تاریخ ۱۳/۳/۱۳۷۹ توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شد.
آقای شیرانی به مدت ۲ سال در سلول انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات مورد بازجویی و شکنجه قرار داشته است.
وی به نزدیکان خود در مورد این دو سال گفته است: “با چشمهایی بسته که در سلول های انفرادی بدون هرگونه ارتباط با خانواده به همراه اعمال شاقه به گونه ای که سنگ توالت داخل سلول بوده و و یک دیوار نیم متری به صورت اوپن وسط اتاق قرار داشت بهمراه دیگر شکنجه های مختلف جسمی و روحی دو سال را سپری کردم.”
وی ادامه می دهد “یکی از شاخص ترین و معروف ترین شکنجه ها در ناحیه کف پا بود. به صورتی که متهم بر روی یک تخت خوابانده و دست ها و پاهایش را می بستند و بعد با یک کابل ضخیم چندین مرحله به کف پا ضربه میزدند که بنده این شکنجه را در مدت ۲ سال بازداشت بارها و بارها متحمل شدم و آثارشان با گذشت سالها هنوز به شکل جای کابل ها بر کف پاهایم وجود دارد و همچنین شکستن بینی و شکستن دنده و شکنجه های دیگری مثل وصل کردن برق بود. همه شکنجه ها همراه بازجویی های سنگین و طولانی مدت توسط کارشناسان وزارت اطلاعات جهت اقرار گرفتن از بنده و سایر متهمین در طی این مدت بوده.
در طول این مدت در این وضعیت قرار داشتیم به گونه ای که نه جزو زندگان محسوب می شدم و نه جزو مردگان، خانواده ام از وضعیت بنده خبر نداشتن که من زنده هستم یا نه.
در همه بازجویی ها هم به این صورت بود که ما را در همه اتفاقاتی که در منطقه افتاده بود مسبب می دانستند و در یک عمل انجام شده قرار دادند.
در این مدت هر چه بود فقط و فقط اعمال سیاستهای ضالمانه و تبعیض آمیز و سرکوب گرانه مسئولان امر بود. حتی تمام بازجو ها و مقامات عالی رتبه امنیتی و قضایی به صورت واضح و روشن خودشان نیز در بیشتر موارد ادعای بنده را تایید کردند.
از جهتی سوء استفاده وزارت اطلاعات از وابستگی و خویشاوندی بنده با برخی مخالفان که بدست حکومت کشته شدند و تعداد زیادی نیز به خاطر فعالیت سیاسی و حفظ امنیت جانی شان در خارج از کشور به سر میبرند، از جمله برادر بزرگترم که به همراه خانواده اش و خانواده آقای ریگی زندگی می کردند.
این مسئله سبب شده بود چه در آن زمان و چه در حال حاظر وزارت اطلاعات در اقدام خارج از عرف قضایی و حکومتی و حتی بر خلاف قانون خودشان به فکر بهره برداری از این موضوع در ابعاد مختلف باشد که خواسته و اهدافشان و حساسیت شان نسبت به این مساله هنوز هم با گذشت ۷ سال پرونده ام را تحت شعاع خود قرار داده است.”
آقای شیرانی نهایتا بعد از تحمل دو سال انفرادی درپی یک اعتصاب «خشک و تر» در یک دادگاه «فرمایشی» به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تحمل ۲۲ سال حبس در تبعید به زندان مرکزی زاهدان منتقل شد.
در تاریخ پنجم خرداد سال ۹۱، زندانیان بند سیاسی زندان زاهدان از جمله شیر احمد شیرانی، توسط گارد ویژه زندان شدیدا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. این زندانیان به دلیل توهین های مذهبی مسئولان زندان دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده بودند. ضرب و شتم این زندانیان آنگونه شدید بوده که گفته می شد، «سر بیش از ۳۰ زندانی شکست و چشم یک زندانی نابینا شد».
وی بعد از این ماجرا به مدت دوماه در سلول انفرادی نگهداری شد و سپس در تاریخ سیزده تیرماه ۹۱ به زندان گرمه در شهرستان اردبیل تبعید شد.
آقای شیرانی در مورد شرایط این زندان نیز به نزدیکان خود گفته است: “زندانی کوچک بود و دارای یک بند که آمار زندانیان اش بیشتر از ظرفیت زندان بود. اکثر زندانیان به خاطر جرایم مواد مخدر و سرقت آنجا بودند. هیچگونه امکانات رفاهی و بهداشتی وجود نداشت به طوری که تلفن ۳ دقیقه در روز بود و یک حمام و سرویس بهداشتی وجود داشت که همیشه به خاطر زیادی جمعیت بسته و خراب بود.”
این زندانی پس از تحمل ۶ ماه حبس در این زندان در تاریخ هفتم دی ماه ۹۱ بدون اطلاع قبلی و با چشمانی بسته به بند «مواد مخدر و معتادین» زندان مشکین شهر انتقال یافت.
این زندانی بلوچ همچنین در مورد سه سال و نیم تحمل حبس در این زندان گفته است: “۳ سال و نیم با کسانی زندگی کردم که همه شان گرفتار مواد مخدر و از بی خانمان های سطح شهر بودند که بر اثر ابتلا به اعتیاد خانوادشان و زندگیشان متلاشی شده بود. هیچگونه ثبات شخصیتی و رفتاری نسبت به خود و دیگران نداشتند و مثل بیماران روانی بوده و دائم در حالت توهم به سر می بردند.
همین دلایل باعث بی توجهی مسئولین نسبت به بهبود شرایط بند مذکور شده بود. حتی زمانی که آقای دکتر جهانگیری رئیس سازمان زندان ها به اردبیل جهت بازدید از زندانها آمده بود، بنده در نامه کتبی مشکلاتم و اعتراض به حکم خود به صورت حضوری به دست ایشان رساندم که متاسفانه هیچ نتیجه ای نداشت و در پاسخ گفتند که دستور از مقامات بالا بوده و از اختیار ما خارج است. باید سازمان های امنیتی در این باره تصمیم بگیرند.”
در تاریخ ۲۸ بهمن ۹۴، شیر احمد شیرانی توسط نیروهای امنیتی «با چشمانی بسته» به زندان مرکزی اردبیل منتقل شد. در این زندان، آقای شیرانی بهمراه ۵ زندانی سیاسی تبعیدی دیگر با وضعیتی مشابه در یک اتاق ۱۲ متری در کنار ۸ زندانی «ممنوع التلفن» به سر برد. این زندانیان همواره به دلیل تفاوت های قومی و مذهبی با برخوردهای «خشن و توهین آمیز فیزیکی و لفظی» توسط مسئولین زندان روبرو بوده اند.
مدتی پیش آقای شیرانی که اکنون در بند ۷ این زندان به سر می برد، به دلیل اعتراض به بد رفتاری یک کارمند زندان و توهین اش به مدت ۱۰ روزدر قرنطینه به طور تنبیهی نگهداری شده است. این تنبیه با دلایل اعتراضی مشابه برای دیگر زندانیان سیاسی تبعیدی در این زندان نیز اتفاق افتاده است.
شیراحمد شیرانی به دلیل شرایط روحی و جسمی سختی که در این مدت متحمل شده، نبود امکانات پزشکی و عدم رسیدگی درمانی به آسیب های وارده به ناحیه پا، به گفته پزشک زندان اکنون نیاز به عمل جراحی دارد تا بتواند به راحتی حرکت نماید. رسیدگی که تاکنون از آن محروم مانده است.
همچنین این زندانی از بیماری های کلیوی و معدوی نیز رنج می برد که در بهداری زندان تنها با تجویز داروهای مسکن به آنها رسیدگی می شود.
خانواده شیرانی شامل پدر و مادری سالخورده، که با طی مسافت طولانی برای دیدار فرزندشان به اردبیل می آمدند به دلیل برخوردهای تحقیرآمیز مسئولان زندان اردبیل از آمدن به ملاقات منصرف شده و دیگر به دیدار فرزندشان نمی آیند.
این زندانی سیاسی در صورت اجرایی شدن ماده ۲۸۸ قانون مجازات اسلامی جدید در رابطه با جرایم امنیتی، می تواند شامل تخفیف در حکم وی شود، اما آقای شیرانی تاکنون با دخالت نهادهای امنیتی از حق کاهش محکومیت و حتی مرخصی درمانی نیز محروم بوده است.
در حال حاضر، شیراحمد شیرانی به همراه پنج زندانی سیاسی در تبعید به نام های علی پژگل، عبدالکریم شه بخش، ماهر کعبی، محمد صابر ملک رئیسی و نور احمد حسن زهی در بند معروف به «بند مرگ» زندان مرکزی اردبیل تحمل حبس می نماید.
نه جزو زندگان محسوب می شدم و نه مردگان / گزارشی از هفت سال حبس شیر احمد شیرانی