من بلوچم فارغ از زهی


 

من بلوچم فارغ از زهی

من بلوچم
فارغ از زهی
فارغ از سرحدی و مکرانی و سیستانی
من زاده این سرزمینم
من بلوچم و صاحب این وادی ام
از مرز افغانی تا تنگه هرمز و بحر مکران
از جیرفت تا پهنای آبرفت قائنات
تا سیمسر سراوان و میرجاوه و سرباز
سرزمین منُ و وظیفه من پاسبانیست
هر بلوچ در این خطه جان من و روح سرزمین من است
نه زبانم نه لباسم
نه فرهنگ و دین و مرامم
نه گجری است و نه اریایی
من فقط بلوچم و زاده بلوچستان
هر بلوچ در این خطه جان من است و روح سرزمین من
من نه به زخم جان و نه به آرزدگی روح تن خواهم داد
نه به مرام و فرهنگ و دین و باورمان پشت خواهم کرد
من پاسدار این سرزمینم
من زاده و مدیون جانها و روحای این سرزمینم
که به من آموختند که پاسداری کن که این رسم مردانگی است
اجداد تو خون دادند بهر دین و باور و حفظ سرزمین
رسم مروت و مردانگی در زنده داشتن میراث کهن است
میراثی که به تو هویت و جرات می دهد
هویتی که به تو می گوید کیستی
و جراتی که به تو روح مردانگی و ایمان می دهد
به من اموخت ان پدر
که بین مردی و نامردی مرد باش
به من آموخت بلوچ باش فارغ از زات و زهی
بلوچ بلوچ است یا یاور دین توست و یا دنیای تو
و من امروز بلوچ ام
و حافظ و پاسدار سرزمینی که بلوچ جان من است و سرزمین روح من

با ایمانی که مرا استوار و برپا داشته
و وجدانی که می گوید هرگز سکوت نکن و بر ظالم بخروش
مرگ پایان زندگی نیست
پایان زندگی مرگی است در ذلت ستم
و مردانه مردن جاودانگی است در دو جهان
رضایت رب رحمان و نام نیک که می ماند درجهان
این گفتار و در گرانبها میراث اجدادماست
به دشمن گوی که امروز بلوچ زنده گشته است و بر تفرقه زهی کفن و خاک بگور
دروجب به وجب سرزمینم
جای که رد تو باشد اثر من خواهد بود
و چون اجدادم در باتلاق سرزمینم تو را به عبرت دیگران به تاریخ خواهم سپرد
من مبارزم من مجاهد و سر بکفنم
من بلوچم و پاسبان روح و جان ملت و سرزمینم
مرا از مرگ نترسان
و بر طبل تفرقه زهی مکوب
که من با هر دو غریبه ام
نام من مجاهد
نام من مبارزی با جد و جهد و ابدیده به حیله و مکر و دامت
مرا نترسان
که بیگانه ام با تو و ترس
محمود بلوچ
10_3_2016

 

Facebook

twitter
Youtube
Facebook