بلوچستــان غربـی چگونه اشغال شـــد؟


کتاب « عمليـات قشـون در بلوچستــان ـ ۱۳۰۷هجـری شمسی » نوشته  امان الله جهانبانی سنـدی خونيـن در تاريخ بشريت اســت۰  سندی که دال برسبعيت قشون پارس و بيانگر گوشه ای از جنايات اشغالگران در بلوچستــان  است۰ 
جهانبانی با نگارش خاطراتش جنـون خونخواری خـويش وانسان کشـی لشکـرش را  بيمارگونه به تحريردرآورده است۰ از کشتار بيرحمانه مردم بلــوچ و اشغــال  سرزمين متعلــق به ملـت بلــــــوچ جاهلانه به خـود بالیـده و از ارضای غرايز خونخواری، کينه توزی و انتقامجويی قشـون مهاجم پارس بدون پرده پوشی خاطره نگاری کرده است


 

Thursday, March 16, 2017

بلوچستــان غربـی چگونه اشغال شـــد؟

کتاب « عمليـات قشـون در بلوچستــان ـ ۱۳۰۷هجـری شمسی » نوشته  امان الله جهانبانی سنـدی خونيـن در تاريخ بشريت اســت۰  سندی که دال برسبعيت قشون پارس و بيانگر گوشه ای از جنايات اشغالگران در بلوچستــان  است۰ 

جهانبانی با نگارش خاطراتش جنـون خونخواری خـويش وانسان کشـی لشکـرش را  بيمارگونه به تحريردرآورده است۰ از کشتار بيرحمانه مردم بلــوچ و اشغــال  سرزمين متعلــق به ملـت بلــــــوچ جاهلانه به خـود بالیـده و از ارضای غرايز خونخواری، کينه توزی و انتقامجويی قشـون مهاجم پارس بدون پرده پوشی خاطره نگاری کرده است۰
امان الله جهانبانی با فرماندهی قشون مهاجم پارس و اشغــال  بلوچستــان مهـر اشغالگری راچنان بر پيشانی  فاشيسم پارس کوبيد که تا ابد پاک نخواهـد شد۰
در اين نوشتار فاکتهـايی مهـم از کتاب « عمليات قشـون در بلوچستــان » ( چاپ اول ) را ذکر خواهم کرد تا در مورد هجوم لشکراشغالگر پارس در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی (  ۱۹۲۸ ميلادی )  به سرزمين مستقـــل بلوچستــــان بيش از پيش روشنگری شـود
۰  

اعتراف جهانبانی به مستقـل بـودن بلوچستــان
جهانبانی  راجع به حکومت مستقل بلوچستــان چنين می نويسـد:
« … مير دوست محمد خان از اعقاب بهرام خان و آخرين کسی بود که تا اواخر سنه ۱۳۰۷ مستــقـــلاً در بلوچستان حکمرانی ميکرد۰۰۰ وی به بعضی از رؤسای قبايل اجازه داده بود که ماليات قلمرو خود را جمع آوری کرده حصه ای برسم حق الحکومه برداشته و بقيه را به وی تسليم نمايند۰۰۰ بخشش حصه ای از ماليات برای اين بود که در موقع احتياج تفنگچيان خود را جهت کمک و مساعدت باختيار او بگذارند۰۰۰دوست محمد خان روزبروز بر اقتدار خود  افزوده و در صدد بود قلمروحکمفرمايی خوش را توسعه دهد چنانچه در تابستان ۱۳۰۴  برای دست اندازی بخواش و تهديد ميرجاوه قوايی تجهيز و تا پنج فرسنگی خواش نيز پيشرفت نمود ۰۰۰»  ( صفحه  ۳۹ و ۴۰ عمليات قشون در بلوچستان )



برنامه ريزی يکساله برای يورش به بلوچستانِ مستقل
«۰۰۰بديهی است ادامه اين وضعيت برای دولت قابل تحمل نبود۰۰۰ و اين جانب را نگران ساخته بود۰۰۰ در تاريخ ۲۹ شهريور ۱۳۰۶  راپـُرت مفصلی راجع بوضعيت بلوچستــان  و اردوکشی به آن سامان تنظيم و به پيشگاه همايونی تقديم نمودم۰۰۰ پيشنهاد مزبور تصويب ولی انجام آن موکول بسال بعـد گرديد تا نواقص قوا مرتفع و برای عمليات آماده و تکميل شود۰۰۰ » ( صفحه ۴۰ )
منظور جهانبانی از « پيشگاه همايونی » همان رضا سوادکوهیِ بود که بدنبـال کودتای اسفنـد ماه ۱۲۹۹ هجری شمسـی توانست وزارت جنـگ پرشيا را بدسـت گيـرد و بالاخـره در سال ۱۳۰۲ علی رغم بيسوادی به پست نخسـت وزيری برســد! وی با حمايت انگليس در سال ۱۳۰۴ احمد شاه را کنارزد و خود را  « شاه پرشيا » اعـلام کرد۰ 

جهانبانی از ذکر اين حقيقت خودداری کرده است که زمانی که  « شاه »  او يعنی همان رضـا ميرپنج در طهـران طويله داری می کرد سرزمين بلوچستــان مستقـل بود۰
نکته قابل توجه برنامه ريزی و زمان بنـدی يکساله برای « اردوکشی » به بلوچستان مستقــل بود. بنابه اقرارخود جهانبانی قشون پارس در سال ۱۳۰۶ هجری شمسی توان و آمادگی لشکرکشی به  بلوچستــانِ مستقــل را نداشتنـد۰



سازماندهی قشـون اشغالگرپارس برای تهاجم به بلوچستان
جهانبانی در کتاب جنايات خود چنين می نويســد:
« کليه قوايی که در نظر بود به بلوچستان اعزام گردد از قسمتهای مشروحه

ذيل بود:    

از تيپ بيرجنـد
ـ۱ فوج پياده دو گردان۲ ـ فوج جماز خسروی يک گردان ۳ـ يک آتشبار کوهستانی

از تيپ مشهد
۱ـ فوج سوار بهرامی۲ ـ از فوج پياده شاهپور يک گردان ۳ـ آتشبار کوهستانی ۴ـ يکدسته از آتشبار صحرايی سوار ۵ـ يکدسته توپ ترفيقی ۶ـ يکدستگاه تلگراف بی سيم صحرايی

از تيپ کرمان

۱ـ يک گردان پياده ۲ـ يک گروهان مسلسل ۳ـ يک دسته بهادران سوار ۴ـ بهادران جمـّاز ( بهادران جماز تازه تشکيل شده بود) »  ( صفحات ۴۱ و ۴۲ ) 


همانگونه که از ليست بالا پيداست  اردوی مهاجم پارس از مشهـد، بيرجند و کرمان به بلوچستانِ مستقل سرازير شـد۰  جهانبانی از مسافات طولانی که قشون وحشی پارس روی پيش داشتند چنين می نويسـد :
« ۰۰۰اگر بمپور را مقصد اصلی فرض کنيم مسافاتی که ستونها ميبايستی بيمايند تقريبا بدين قرار تخمين زده می شد : 

اردوی اعزامی از مشهد ۲۵۰ فرسنـگ ( ۱۵۰۰ کيلومتر) از راه سراوان
تيپ بيرجند ۱۳۲ فرسنـگ ( ۷۹۲ کيلومتر) از راه سراوان
ستون کرمان ۱۱۸ فرسنـگ ( ۷۰۸ کيلومتـر) از راه بـم »

امان الله جهانبانی که در تفرقه اندازی از اربابان انگليسی اش درس گرفته بود توانست با همکاری انگليسی ها اختلافاتی جزيی را که سرداران سرحد و مکران داشتند بيمارگونه  تشديد کنـد. وی  با اين عمل ناشايست از اختلافات داخلی بلوچستــان بر ضد ملت بلوچ و برای براندازی حکومت مستقل بلوچستـان حداکثر سوءِ استفاده را کـرد۰ درآينده به اين موضـوع هم خواهم پرداخـت۰


لشکـری که آذوقه اش نان خشک بود

جهانبانی جلاد در صفحه۵۶ کتابش دراين مورد می نويسـد:
« ۰۰۰غالبا در اردوکشی ها با فقـدان وسايل کافی از حيث آذوقه دچار اشکالات می گرديد۰ بر طبق تجارب حاصله نان سمنانی نظر به اينکه چندين ماه بدون عيب در کيسه سربازحفظ گردد برای اين منظور مناسب ميباشـد اين نقطه قبلا پيش بينی شده۰۰۰نان های سمنانی از چندی قبل بقدر کفايت تمام قوا تهيه شده بود بنفرات تقسيم شدند که همواره در کيسه حمايل خود حمل نموده۰۰۰ »
جهانبانی  از زرخيزی بلوچستان،  ذخاير مواد غذايی و آذوقه های فراوان  در آبادی ها و قلاع بلوچستـان با خبر بود و محاسبه آنرا هم کرده بود که در صورت پيشروی لشکريان وحشی و گرسنه خود را با غارت اموال، احشام و آذوقه ها ی مردم سير کرده و در ضمن غريزه غارتگری و طمعکاری جمعی آنها را بيشتر تحريک کنـد.
او بعنوان فرمانده يک لشکر مهاجم، اشغالگر،هار و گرسنه بخوبی بر اين امرواقف بود که سربازانی که غذايشان چند ماه فقط نان خشک باشد و گرسنگی کشيده باشند از دنيای انسانی خارج شـده و  بدنبال غذای بهتـر از « نان خشکِ چند ماهه » وسير کردن شکم خود به  انسانهای بيگناه وآنچه دارنـد وحشيانه هجوم می آورنــد. به همين دليل بـود که وی پس ازجنگهايی خونين در جنوب خواش از اشغـال قلعـه های پَـسکوه و گـُشت بعنوان پيروزی های مهم ذکر کرده و لشـکر غارتگرش به دليل فراوانی « آب آشاميدنی، امـوال ، احشـام و آذوقه » طمعکارتر و هارتراز قبل به طرف هـُشـَک و دِ زَّک پيشروی می کند۰ 

برنامه ريزی مشترک انگليس و طهران برای اشغال بلوچستان
استعمار انگليس که عليرغم کوششهای متعدد موفق به مطيع ساختن دوست محمد خان نشــده بـود و با وجودِ حکومتِ مستقل بلوچستـان مشـکل داشـت تصميم گرفته بـود تا آنرا سرنگون کنـد و از طريق  رضا ميرپنج ولشـکر اشغالگرپارس به اهـداف استعمـاری خود در منطقه دست يابـد۰

در عين حال رضا ميرپنج و جهانبانیِ  بخوبـی می دانستنـد  که  تهاجمات قشون غارتگر پارس به بلوچستــان بارها درزمان قاجاريان به شکسـت منجر شـده واشغال بلوچستــان برای لشکر پارس به تنهايی ممکن نبود۰  به همين دليل  دست به دامان اربابان انگليسی خود شـده و با همکاری فرستاده ويژه ونماينـده تام الاختيـار انگليس (رابرت کلایو ) در طهـران  و فرماندار انگليسیِ هندوستـان (ادوارد فردریک ۰الِ۰وُود ) حمله ای وحشيانه را برای اشغـال بلوچستانِ مستقل طرح ريزی کردند که با تهاجمات قبلی پارسيان تفاوت فاحشی داشت۰ 

همچنین دوتن از افسران ارتش انگليس به نامهای Henry Beauchamp St John  و Edmond James  که در بخش شرقی بلوچستان اشغالی 

ازسال  ۱۹۲۶ الی ۱۹۲۹ ميلادی «چيـف کمشنـر» بودند در سقوط حکومت مستقـل بلوچستـان غـربی وکمک رسانی به قشـون پارس نقـش بسیارمهمی داشتند۰ 

برنامه های استعماری انگليس و حمايت همه جانبه از رضا ميرپنج که باعث به قدرت رسيدن سريع وی از طريق کودتای نظامی ( ۲۲  فوريه ۱۹۲۱  ميلادی ) شده بود وهم پيمانی  انگليسيها با قشون ورشکسته پارس که منجر به حمله جنون آميز به کوردستان در تابستان ۱۹۲۲ ميلادی واشغال الاحواز( ۱۹۲۵ميلادی)  شده بود درحمله به بلوچستـان مستقل بسيار تعيين کننده بــود۰  کمکهـای همه جانبه انگليسيهـا وحمايت از مهاجمان پارس در پروسه برنامه ريزی  يکساله و اشغــال فاجعـه آور بلـوچ گلزمين بديـن قـرار بـود:

  همکاري جاسوسی بر عليه حکومت بلوچستـان
نيروهای استعمـارگر انگليس با جاسوسی در مورد لشکـر بلوچستـان و اطلاع رسانی به جهانبانـی و ميرپنج  کمک بسيار بزرگی به هم پيمانان پارس خود کردنـد. ازآنجائيکه هيچگونه اثری از جاسوسان طهران در بلوچستان مستقـل نبود تنها کانال کسب اطلاعات برای مهاجمين پارس جاسوسان انگليسی بود۰ 

اطلاعاتی از قبيل تعداد نفرات مسلح بلـوچ در مناطق و اقلاع مختلف، هويت فرماندهان بلـوچ و انواع مهمات لشکر بلوچستـان برای سرکرده های  لشکريان مهاجم بسيار با ارزش بود۰
حتی با نزديک شدن زمان حمله در پائيز ۱۹۲۸ ميلادی از آرايش نظامی لشکـر بلوچستـان به مهاجمين پارس خبر دادند و بر اساس همين اطلاعات و دستـور صريح انگيسی ها بود که لشکر پارس حمله وحشيانه خود را از سمـت جنوب خواش يعنی قلعه های گـُشــت و پـَسکوه  شروع کرد۰ زيرا در اين مناطق فقط  پانصد ( ۵۰۰ ) تن از مدافعان بلوچستــان مستقـر بودند. درحاليکه تقريبا دو هزار ( ۲۰۰۰ ) نفر در شـوراب ، حدود پانصد ( ۵۰۰ ) نفر در کارواندر و هزار و پانصد ( ۱۵۰۰ )  نفر در پهره و بنپور موضع گرفته و آماده دفاع از گلزمين بودند۰
نقشه اصلی جهانبانی حمله از سمت شوراب و کارواندر بود که در کتابش هم ذکر کرده است. اما انگليسی ها با استدلال به اطلاعاتی که از مواضع لشکر بلوچستـان داشتند در ايرآپ ( دُزّآپ) به وی دستور دادند تا اول به قلعه های گـُشــت و پـَسکوه  حمله کنـد. «۰۰۰ دوست محمد خان برای دفاع در مقابل دولت ۵۰۰۰ نفر تفنگ چی حاضر ساخته و قسمت عمده اش در شوراب بود۰۰۰ تصميم گرفته شـد طريق شوراب را به سراوان تبديل نمائيم۰۰۰ » ( عمليات قشون  صفحـه ۶۰ )  همين دستـور از طرف اربابان رضا ميرپنج و موارد زيربـود که راه را برای اشغـال بلوچ گلزميـن و سقوط حکومـت مستقـل بلوچستـان باز کــرد۰ 

   
تفرقه افکنـی بين سران بلـوچ و تشديد اختلافـات در بلوچستـان

اختلافات خانمان سوزداخلی بين سرداران سرحد و دوست محمد خان بزرگترين ضربه را بر لشکر مدافع بلوچستان از درون وارد کرد۰  انگليسی ها که بيشتر از پارسيان از اين اختلافات آگاه بودند جزئيات را در اختيار جهانبانی و رضا ميرپنج قرارداده وازاين طريق برگ برنده ای بدست دشمنان تاريخی بلوچستـان سپردنـد۰ 
 اگرچه حکومـت مستقـل بلوچستـان شکل فدرالی داشـت و مناطق مختلف خودمختار بودند اما سرداران سرحد که قدرت و موقعيت خويش را از طرف حکومت دوست محمد خان در معـرض خطر می ديدند  درنتيجه  مکاريهای جهانبانی و تفرقه افکنی های انگليسی ها با لشکر  مهاجم پارس در يک صف قرار گرفتند۰  
صدها جنگجوی بلــوچ که می توانستند در مقابل اشغالگران ازبلوچستــان دفاع کنند  به همراه لشکـر مهاجـم پارسيان به برادران بلـوچ خود حمله کردند۰  امان الله جهانبانی از«  قوای چريک پانصد نفر تفنگچيانی ۰۰۰ که تحت رياست سردار عيدوخان ريگی در خواش تجمع و تمرکز يافته بودند۰۰۰ »  در صفحه ۵۸ کتاب خود ذکر کرده است۰  عـلاوه بر اين شاجهان کــورد از « مه گس »  و محمد شــاه ميرمرادهی حاکم « سـِب » به صف مهاجمين پارس پيوسته و با جهانبانی هم پيمـان وهم سنگر شدنـد۰ 

 
تهيه دو دستگاه تلگراف بی سيم از هندوستــان برای قشـون پارس
جهانبانی در صفحه ۵۸ کتابش می نويسد: « ۰۰۰يگانه وسيله مناسبی که ممکن بود دو ستـون ( ستون کرمان و مشهد) را با يکديگر مربوط سازد تلگراف بی سيم بود که يکدستگاه صحرايی به لشکر شرق تخصيص  داده شده  يکدستگاه کوهستانی عاجلا  از طهـران برای ستون کرمان تقاضا گرديد۰  متاسفانه بواسطه کسورات مختصری که در دستگاههـای مزبور موجود بـود باب مخابرات مفتـوح نشـد۰  لـذا لازم شـد نواقص آنها را از هندوستــان وارد نمائيـم۰۰۰»  اگرچه جهانبانی مکار سعی دارد تا تحويل گرفتن بی سيم ها را از اربابان بريتانيايی  پنهان کند اما در لابلای دروغهای  خود اعتراف می کنـد که در اين مورد نيز استعمارگران انگليسی به قشون  پارس  کمک کردند۰

 
بمباران هوايی بلوچستـان با مشارکت پرسنل خارجی

مهاجمين پارس با کمک مستشـاران نظامی انگليسی و شرکت مستقيمِ دو خلبان خارجی  در پائيز سال ۱۹۲۸ ميلادی ( ۱۳۰۷ هجری شمسی )  از هواپيماهای بمب انداز  در جنگ با لشکر بلوچستان استفاده کردند۰ 

لشکر پارس  توانسته بود با کمک مستشاران خارجی درکل سه فروند هواپيمای بمب انداز”دی هاويلاند ۹” تهيه کنـد که دو فروند از آنان به جنگ با لشکر بلوچستـان  فرستاده شدند۰ يکی به خلبانی  نِبايوف در ايرآپ ( دزآپ ) به مهاجمين پيوست و ديگری در «۰۰۰يوم  ششم آبان ماه طياره چی ليخانوسکی وارد  خواش  گرديـد۰۰۰»   (عمليات قشون جهانبانی صفحـه ۵۹ )
هردو هواپيمای بمب انداز در عملياتهای « اکتشافی» يعنی جاسوسـی و پخش ورقه های تبليغاتی شرکت  داشته، قلعـه هـُشَـک و دِزّک را بمباران کردنـد.

بدين ترتيب بلوچستـانِ مستقل در معرض اولين بمباران  هوايی لشکر متجاوز پارس قرار گرفت  واين جنايت  بعنوان ننگی ابدی درتاريخ پرشیا ماندگار شـد۰ پارسيان برای اولين باراز طريق هـوا به بلوچستان حمله کردند نه به يک کشور ديگر، آنهـم با برنامه ريزی انگليسيهـا و شرکـت پرسنل نظامی خارجی۰  ناگفته نماند که دو خلبان ديگر به نامهای احمد نخجوان و عيسی اشتوداخ که دوره خلبانی را در پاريس و پتروگراد گذرانده بودند نيز در زمان حمله به بلوچستـان در طهران موجود بودند اما بدليل نداشتن تجربه و مهارت جنگی به بلوچستــان اعزام نشدنـد۰
 

  حمايت عملی انگليس ازقشـون پارس در جبهـه جنـگ
امان الله جهانبانی در صفحـه ۴۹ کتاب خود آشکارا می نويســد :  « ۰۰۰ پيشرفـت از طريق سـراوان خطر مهم ديگری دربرداشت و آن انتظار استمداد يا حملاتی از طرف طوايف بلوچستــان انگليس بود که برای تقويت برادران خود قيام نمايند در اين صورت ۰۰۰ قوای ما دچار مخاطره بوده و روحيه قوا متزلزل ميگرديد ولی ماًمورين دولت بريطانيای کبير وعده داده بودند که از طوايف تحت الحمايه خود کاملا جلوگيری نماينـد و در اين راه از هرگونه مساعدت ممکنه کوتاهی نکردند۰.
پس از اشغال قلاع پَسکـوه و گـُشـت  لشکرمهاجم پارس مردم آن مناطق را در معرض سبعيت خود قرار داده به غارت اموال و احشام وذخاير آذوقه آنان  پرداخت۰ جهانبانی  در صفحه ۶۴ کتاب حمله قشون پارس به بلوچستان می نويسـد: « … دو قلعـه مهم گشت و پسکوه بتصرف قوا در آمد و.. نگرانی بی آبی و خطر تشنگی وگرسنگی نفرات مرتفع شد…» اوهمچنين در صفحه ۶۷ سند جناياتش در باب وحشيگری مهاجمين پارس می نويســد: «  ….شيروان درپنج فرسنگی پسکوه واقع گرديده دارای نخيلات و باغات متعدد و يک رشته قنات آب شيرين و مزارع مختصری می باشد اهالی اين قلعه از خوف متواری شده بودند. ستون مشهد يک شبانه روز در آنجا متوقف شد….»۰

 جهانبانی از سبعيـت اردوی اشغالگر پارس که  آذوقه اش از مشهد و بيرجند تا بلوچستان فقط « نان خشک سمنانی »  بـود و اينکه پس از اشغال آباديها و قلعه های غنی چه بلايی سر مردم بيدفاع بلوچ و اموال آنان می آوردند چندان اشاره ای نکرده است. اما با اعتراف به اينکه « اهالی قلعه شيروان از خوف متواری شده بودند » وحشيگری  لشکرش را که با کشتار مردم و ايجـاد رعب و وحشـت برای اشغال  گلزمين هجوم آورده بود بقلم آورده است. آواره کردن مردم بی دفاع  و غارت اموال و احشام وذخاير آذوقه اهالی گشت، پسکوه و شيـروان و ماندن ستون غارتگر مشهــد در آنجا و متعاقبا به آتش کشاندن خانه های محقر مردم در شيــروان يعنی اشغالگـری به شيوه پارسيـان۰
جنايات جهانبانی وسبعيت مهاجمين پارس در حافظه مشترک  مردم  بلوچستـان و تاريخ مبارزات بلوچ حک شده ۰  خاطرات  اجداد ما از وحشيگريهای اشغالگران که سينه  به سينه  منتقل شده و به نسل کنونی رسيده اند به همراه خاطرات خونين هشتاد و شش سال گذشته تا ابد در تاريخ بشريت خواهند مانـد۰ 


جنگ هــُشـَک


جهانبانی  و لشکرش  درجنگ هــُشـَک متحمل « تلفات سنگين »  شده روز هيجدهم آبانماه ۱۳۰۷ هجری شمسی در مقابل سرمچاران بلوچستـان شکســت خوردنـد۰  اردوی شکسـت خورده پارس با فرار از مواضـع خود درهــُشـَک  و ترک اجساد مهاجمين کشته شـده در حال عقب نشينی بطرف خواش بـود۰  اما حاکمِ بخت برگشته « سـِب » محمد شاه  مير مراد زهی  در بيست و پنج کيلومتری هــُشـَک در محلی بنام « کهـن داوود » خودش را با سراسيمگی  به جهانبانی رساند و توانست  با همکاری سرهنگ نخجوان وی را  متقاعـد  سازد تا قوای سرخورده اش را تجديد سازماندهی کرده يکبارديگر به قلعه هُشَک حمله کند۰
بدينگونه محمد شـاه ميرمرادزهی با توطئه ای جديد بر عليه سرمچاران بلوچستـان مانع شکست کامل لشکرپارس شده از تار ومارشدن آن جلوگيری کـرد۰
 جهانبانی در مورد « تصـرف هــُشـَک » در کتابش می نويسـد: « راپُرت سرهنگ خان نخجوان در قضيه محاربه«ها شک»:
   ـ ۱تعداد بلوچهای مسلح زياد و اغلب دارای اسلحه فلـزی هستند۰۰۰  
 ـ ۲در مقابل کوشش و جديتی که از طرف قـوا برای تسخير قلعه بعمل آمده نسبتا تلفات سنگين به ستون وارد گرديده ولی متاسفانه نتيجه بدست نيامده است ۰۰۰صاحب منصبان و نفرات از نظر قوای جسمی خسته شده اند۰۰۰»
۳ـ  بمباردمان طيارات و توپخانه کافی نيست بدين لحاظ مقتضی است توپخانه صحرايی به کمک اين ستون بيايد۰۰۰بنابر اين تصميم اتخاذ گرديد که قشون مشهد باستمداد ستون بيرجند بطرف قلعه هشک عزيمت نموده ۰۰۰»  

حمله هم زمان قشـون مشهـد و بيرجند با سلاحهای انگليسی، دو فروند طياره بمب افکن ، شرکت « چريکهای مسلح سرحد» بر عليه لشکـر بلوچستـان و نقش محمد شـاه ميرمراد زهی  اشغال قلعه های گشت، پسکوه و سپس تصرف قلعه هــُشـَک را برای اشغالگران پارس ممکـن ساخت۰  
سرمچار ميرعيسی هيدوچی و سرمچاران تحت فرماندهی وی تا آخرين نفس در مقابل حملات اشغالگران ازهـُشَک دفاع کرده و در نهايت با سربلندی به کاروان شهــدای بلوچستــان پيوستنـد۰  اردوی اشغالگـر پارس پس از اشغال هــُشـَک  درنده تر از قبل به اقـلاع سرجو، شستون و دزک هجوم برد۰
پس از اشغال وحشيانه « هـُشک »  جهانبانی سه تن ازسـران سرحد و حاکم بخت برگشته « سـِب » محمدشاه ميرمراد زهی را همـراه خود به طرف « دِزَّک »  برد تا در حمله به  مدافعان گلزمین درنزديکی وی باشنـد۰  او با اين کار شيادانه  چند هـدف را دنبال می کرد۰  يکی اينکه اگرخودش درجنگ کشته می شد محافظانش سرداران بلوچ را  سر به نيست کنند۰بنابراين حضور سردار جيند خان ياراحمد زهی، سردار جمعه خان اسمعيل زهی و سردار عيدوخان ريگی ضمانتی برای حفظ جان جهانبانی مکار بـود۰
دوم اينکه سرداران سرحد را بعنوان قاصد  و ميانجگر استفاده کند واز طريق آنها  که مورد احترام فرماندهان بلــوچ بودند خواهان تسليم لشکر بلوچستــان و واگذاری قلعه دِزک به قشون اشغالگر شـود۰ 
در نهايت اينکه  اختلافات درونی بلوچستــان را  ناجوانمردانه دامن زده و برای اشغال سرزمين غنی بلوچستــان سیاست اربابان انگليسی خود را مکارانه ادامه دهـد۰
ترفند ديگری که جهانبانی پيش از آغاز جنک « دِزَّک »  بکار برد اشغال مسجد جامع دِزَّک در شبانگاه بيستم آبانماه و استقرار يکدسته ازفرماندهان اشغالگران در خانه خـدا بود.  مهاجمين خدانشناس  و در راس آنان جهانبانی می دانستند که  مسجد شهـرامن ترين جاست و آن مکان مقدس مورد حمله سرمچاران بلوچ قرار نمی گيرد بهمين دليل در اوج حرمت شکنی آنجا را به مقر فرماندهی  لشکر خود در آوردند۰ 


جنگ دِزَّک و سبعیت اشغالگران 
پـس از اشغـال « هـُشَّک » لشکربيگانه پارس  ديوانه وار بطرف دِزَّک هجوم برد. فرمانده قوای مشهد باقرداورپناه سرکردگی مهاجمان را در حمله به قلعه دِزَّک بعهده داشت. محمدشاه مير مرادزهی که هم سنگر جهانبانی شده بود در حمله به دِزَّک مشاور جنگی وی نیز بـود۰ 
هم زمان با پيشروی قشون مشهد و بيرجند بطرف شهردِزَّک جهانبانی مکاردو تن از ريش سفيدان سرحد سردار جمعه خان اسماعيل زهی و جيند خان ياراحمدزهی را  با پيامی به قلعه فرستاده و خواهان تسليم  مدافعان قلعه می شـود۰  اما سر مچاران بلــوچ  که برای دفاع از گلزمين و دِزَّک آماده بودند قاطعانه  به جهانبانی  نــه می گويند۰  لشکراشغالگر پارس با حمله وحشيانه به دِزّک و کشتار مردم عادی جناياتی آفريد که تا ابد مايه شرمساری پارسيان خواهـد بود۰ 
لشکر بلوچستــان از شهر دِزَّک قهرمانانه دفاع  کرد تا اينکه سردار برام هانِ ميرزا هان در اثر اصابت گلوله جهنمی توپ انگليسی « شراپنل » به سنگر وی شديدا زخمی شده به شهادت می رسد۰  هنگام شهادت برام هان تعدادی از سرمچاران نيـز درميدان جنگ زخمی شده بودند۰ ساعاتی پس از شهادت سرداربرام هان فرمانـده قـوای مشهـد باقـرداورپناه که  فرماندهی  اشغالگران را در اطراف قلعه دزک بعهـده داشت با تيراندازی دقيق سرمچار کادربکش خـداداد ( کادربکش جوانسال )  به هلاکت رسید۰ 
جهانبانی جلاد در صفحه ۷۶ کتابش می نويسد «۰۰۰ سرهنگ فقيد و نفرات رشيدی از گروهان اول فوج شاهپور و بهادران اول سوار و تيپ سيستان بطرز نامطلوبی کشته شدند۰۰۰از بين بردن نفرات بلوچی  که در ميدان محاربه و در پست و بلندی هايی که دراطراف  دزک فراوان  است مخفی شده تيراندازی می کردند مشکل بــود۰۰۰»۰


استفاده از حربه مذاکره
با طولانی شدن جنگ و افزايش تلفات اشغالگران جهانبانی مکار بفکر مذاکره افتاد و   توانست با ادای سوگند دروغين و همکاری محمد شاه ميرمرادزهی و سرداران سرحد دو تن  ازفرماندهان  بلوچ يعنی يوسف هان بزرگزاده و برام هان اعظم هان را به مذاکره دعـوت  کند۰  جهانبانی جلاد آن دو فرمانده بيباک را باتفاق همراهان شان  درحين مذاکره فجيعانه به قتل رساند۰
او با تکرار ناجوانمردی و جنايت جدش ناصرالدين شاه گجـردر مذاکره با سرداران بلـوچ ثابت کرد که اشغالگـران تمـدن ستيز چنان مکار و عقب مانده هستند که  صلاحيت مذاکره و گفتگو را ندارند۰
شهردزک به جبهه جنگی وسيع و خونين تبديل شده بود۰ اشغالگران پارس قلعــه دِزَّک را از چند ناحيه با توپهای « شراپنل » انگليسی هدف قرار داده تخريـب کردند و دست به کشتاری هولناک زدند. نه از زخمي ها و اسرای جنگی گذشتند و نه ازمردم عادی ۰
به قول جـلاد بلوچستـان جهانبانی « ۰۰۰ تا کليه مدافعين کشته نشدنـد آتـش جنـگ خاموش نشــد۰۰۰»   ( صفحه ۷۶ سند جنايات قشون اشغالگر پارس ) در اينجا خاطرنشان می کنم که اگرچه   اشغالگران پارس در تهاجـم به بلوچستـانِ از حمايت همه جانبه نيروهای استعمارگر انگليسی برخوردار بـودند اما بدون همکاری محمدشاه مير مراد زهـی و « چريکهای مسلح سرحـد » هرگز نمی توانستند لشکـرِ مدافع بلوچستـان را شکسـت داده و بلـوچ گلزميـن را اشغال کننــد۰ 
 در جنگ حماسه ای دزک  ۴۹ نفر از سرمچاران بلوچستان در مقابل اشغالگران  پارس قهرمانانه مقاومت کرده به شهادت رسيدند.  دليرمردانی چون گل محمد پيری، برام هان ميرزاهان، مرادبکش  رند، دُراهان، محمد هان، دهکان رمضان، يوسف هان، برام هان اعظم هان، کادربکش هـداداد، گل محمد جان بيک، رسول بکش و سرمچاران همرزم شان با فـدا کردن جان خويش در تاريخ پرافتخاربلوچستـان جاودان شدنــد۰ 
پس از سقـوط قـلاع گشت، پسـکوه، هشـک، شستون، سرجـوو دزک و به شهـادت رسیـدن و زخمی شدن صدها مدافـع قهرمان بلوچستـان لشـکر اشغالگر فارس به فرماندهی جهانبانی به کلیه سرداران بلوچستان پیغام فرستاد و آنها را دعوت به مذاکره کرد۰ درنتیجه شماری چند از آنان دعوت جهانبانی را پذیرفته فرمان عقب نشینی نفرات خود را ازصفوف مدافعان در کارواندر، سوراپ و پهره دادند که این کار به فروپاشی تدریجی لشکر بلوچستـان  وتضعیف خطوط دفاعی حکومت بلوچستان انجامید۰
شخص رضا میرپنج پیامی بظاهـر دوستانه  به میر دوست محمد خان فرستاد واو را همانند شیخ خزعل به بهانه مذاکره به تهران دعوت کرد۰ حاکم بلوچستان بهمراه قاصد
رضا میرپنج از منطقه سرباز عازم  طهران می شود۰ اما به محض رسیدن به آنجا همانند شیخ خزعل به اسارت گرفته می شود۰
رضا میرپنج  از میردوست محمد خان تقاضا می کند تا حکم الحاقِ بلوچستان را به پرشیا امضاءِ کنـد۰ اما حاکم بلوچستان غربی تن به چنان رذالتی نداد و با قبول شهادت رؤیای رضا میرپنج و طرح ضدبشری فاشیسم فارس را نقش بر آب کرد ۰



پروشــت ءُ پــروش باتنــت ايران ءُ پاکستـان
آزات ءُ آبــاد بــات گنجيـــــں بلـوچستـــــان
محمـد کريم بلـوچ
ماه مارس ۲۰۱۷

Posted by B A L U C H I S T A N at 2:28 PM

http://baluchistan47.blogspot.co.uk/2017/03/blog-post_16.html

twitter
Youtube
Facebook