آنچه در طول رقابت های انتخاباتی در اغلب کشورها مورد توجه قرار می گیرد عکس العمل جامعه نسبت به موضع گیری نامزدهای انتخاباتی پیرامون مسایل مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. برپایی تجمعات و گردهمایی های انتخاباتی نیز فرصت مناسبی است تا عکاسان برای ثبت آن بکوشند. شاید فضای انتخاباتی را بتوان به تنها جشن ملی در کشورهای جهان شبیه دانست که همه مردم به نوعی در آن نقش ایفا می کنند.
از ۷۶ تا ۹۶؛ رویدادها از دریچه عکس
در جریان مبارزات انتخاباتی تغییر چهره شهرها با نصب پوستر نامزدها در معابر عمومی و خیابانها برای جلب نظر رای دهندگان به شکل وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد. انتخابات سال ۷۶ نیز از این قاعده مستثنی نبود. با وجود گذشت بیست سال و با بوجود آمدن روشهای جدید تبلیغاتی در فضای مجازی همچنان این روش تبلیغاتی در ایران و در جریان مبارزات انتخاباتی مورد استفاده قرار می گیرد و هنوز چاپ عکس کاندیداها یک سنت انتخاباتی در ایران است.
در کنار پوسترها و کاغذهای رنگارنگ تبلیغاتی، وقتی در روزهای انتخابات سال ۹۶ به حجم بالای عکس ها و ویدیو هایی که در شبکه های اجتماعی بین مردم و کاربران فضای مجازی رد و بدل می شد دقت کردم به این فکر کردم که بیست سال پیش، سال ۱۳۷۶ و انتخابات دوم خرداد، تنها محل موجود برای عرضه عکسهای عکاسان مجلات و روزنامه های چاپی بود. برای عکاسان تازه کار و یا غیرحرفه ای، تقریبا هیچ فضایی برای ارایه عکس وجود نداشت و به همین جهت این عکاسان حرفه ای بودند که فضای بیشتری برای عمل و ثبت تاریخ آن سالها داشتند و شاید به غیر از ویدیوهای رسمی باقی مانده از آن روزها، عکس عکاسان حرفه ای شاغل در روزنامه ها و خبرگزاری تنها سندهای بجا مانده از آن روزها باشد اما انتخابات سال ۹۶ نشان داد این فضا دیگر در دست عکاسان حرفه ای و نشریات نیست و این بازار به مراتب گسترده تر شده و وب سایت های مختلف نیز به آن افزوده شده اند.
تجربه انتخابات ۷۶ و عکاسی مطبوعاتی
انتخابات خرداد ۱۳۷۶ و پیروزی محمد خاتمی، مطبوعات ایران را وارد عرصه جدیدی کرد که در آن عکاسی هم جایگاه ویژه و جدیدی یافت. کثرت مطبوعات منتشر شده درآن سالها باعث شد سرویس عکس مطبوعات جدی تر از قبل فعالیت کند.
بیست سال پیش وقتی در آخرین سال دانشگاه مشغول به تحصیل در رشته عکاسی بودم با اینکه تجربه عکاسی مطبوعاتی چندانی نداشتم برای عکسبرداری از سخنرانی آقای خاتمی در جریان مبارزه انتخاباتی به مسجد شاه در بازار تهران رفتم.
برای صرفه جویی در هزینه ها یک رول فیلم سی و پنج میلیمتری سیاه و سفید تاریخ مصرف گذشته را که مخصوص فیلمهای سینمایی بود خریده و با برش دادن آن برای استفاده عکاسی در حلقه های ۳۵ میلیمتری جا دادم. گرمای هوا و آفتاب شدید ظهر عکاسی را سخت تر می کرد. یک دوربین معمولی با یک لنز نرمال پنجاه میلیمتری داشتم که یک فلاش کوچک هم روی آن نصب کرده بودم. آنزمان هنوز محمد خاتمی را از نزدیک ندیده بودم و همچنان منتظر او بودم که یک آن دیدم فرد کنار دستم به شیشه ماشین اشاره می کند، تا به خود جنبیدم تنها یک فریم توانستم عکاسی کنم که نصف صورت آقای خاتمی در آن عکس دیده می شود.
در واقع تداوم عکاسی مطبوعاتی برای من با این عکس آغاز می شود. در همان روز و روزهای بعد بی آنکه برای نشریه ای کار کنم مرتب به دنبال عکاسی از فعالیت های انتخاباتی بودم که یک پای آن علی اکبر ناطق نوری رییس وقت مجلس شورای اسلامی بود و برای امثال من دسترسی به جایگاه رسمی وی کمی دشوارتر بود با این حال توانستم یکبار در ورزشگاه هفتم تیر از تجمع انتخاباتی ناطق نوری نیز عکاسی کنم. شرایط در کمپین آقای خاتمی راحت تر و محدودیت ها نیز کمتر بودند.
در یکی از سخنرانی های آقای خاتمی در مسجد دانشگاه تهران، عباس عطار عکاس معروف آژانس مگنوم را دیدم که کنارم مشغول عکاسی است. چند عکس از مراسم گرفتم و بقیه سخنرانی آقای خاتمی به رفتار عباس خیره شده بودم. او بی آنکه مزاحمتی برای دیگران ایجاد کند آرام کنار منبر کوچک مسجد ایستاده بود. همین شد که در روزهای بعد چشمم بدنبال این بود که بار دیگر او را ببینم که یک بار دیگر این اتفاق افتاد و در یکی دیگر از مراسم او را دیدم. امروز که عکسهای عباس از آن روزها را می بینم دلیل آن آرامش را بیشتر درک کنم. او در واقع همه چیز را تحت نظر داشت تا بهترین انتخاب ممکن را انجام دهد.
آن زمان نه تنها اینترنت در دسترس نبود بلکه عکاسی از چنین رویدادی نیز عمدتا هزینه بر بود چرا که باید با نگاتیو و فیلم عکاسی می شد. لذا افراد کمتری نسبت به زمان حاضر دست به ثبت چنین رویدادهایی می زدند. در کنار همه موانع جایی هم برای انتشار عکسهایم نبود. نه اینستاگرامی بود نه تلگرامی که عکس هایم بدون نیاز به مطبوعات آن روزها دیده شوند.
اما عکس ها، این روزها ورای جلد روزنامه های رسمی و مجلات، در هزاران کانال و شبکه اجتماعی دست به دست می چرخند و یک عکس از یک عکاس ناشناس گاه بیش از عکس یک عکاس حرفه ای دیده می شود. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ که با اعلام پیروزی حسن روحانی به پایان رسید، نه تنها خبرنگاران و عکاسان حرفه ای مطبوعاتی بلکه میلیونها شهروند ایرانی با استفاده از تکنولوژی گوشی های تلفن همراه مجهز به دوربین به ثبت تصویری این رویداد مهم سیاسی پرداختند.
اما روزنامه های منسوب به جناح های مختلف در ایران همچنان عکسهایی با جمعیت زیاد را روی صفحه اولشان منتشر می کنند، روشی که دیگر در عرصه عکاسی منسوخ شده و کمتر نشریه و خبرگزاری عکس برتر را عکس با جمعیت بیشتر می داند. عکاسان روزنامه های ایرانی اغلب تا سالها همین رویه را دنبال می کردند. اما آیا وظیفه عکاس تنها به تصویر در آوردن جمعیت انبوه شرکت کننده است؟
با اوج گرفتن مبارزات انتخاباتی بین شش نامزد حاضر در انتخابات دوره دوازدهم بارها بر مقایسه این انتخابات با انتخابات ریاست جمهوری بیست سال پیش که محمد خاتمی برنده آن بود اشاره های فراوانی شد.
در سال ۷۶ تمام همت نظام و باور عمومی مردم این بود که ناطق نوری برنده آن خواهد بود ولی در عمل خلاف آن روی داد. در انتخابات اخیر نیز تمام توان نیروهای مخالف به منظور جلوگیری از ادامه ریاست جمهوری روحانی در دوره دوم متمرکز بود و همین عامل باعث شد تا عرصه شبکه های اجتماعی نظیر تلگرام، اینستاگرام و توییتر محلی برای رویارویی طرفداران هر دو نامزد اصلی یعنی ابراهیم رییسی و حسن روحانی بدل شوند.
ماندگاری رویدادهای مهم با عکس
درست یک روز مانده به اتمام فرصت تبلیغات انتخاباتی در دوره اخیر حسن روحانی به شهر اردبیل سفر کرده بود.
فرید موسوی عکاس اهل شهر اردبیل که برای عکاسی از مراسم رفته بود موفق شد یکی از عکسهای پربیننده در فضای اینترنتی این دوره از تبلیغات انتخاباتی را ثبت کند.
او با عکاسی از چهره یک مرد میانسال (که بعدا مشخص شد اسمش میرزا آقا و فروشنده میوه و تره بار است) که پوستری از حسن روحانی را درست نگه داشته در صفحه اینستاگرام خود درباره نحوه عکاسی و حس و حال خود نوشته و آرزو کرده بود که ”امیدوار است روزی عکاس واقعی شود.” اما فرید بی آنکه خود بداند یکی از ماندگارترین عکسهای انتخاباتی سال ٩٦ در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران را ثبت کرد که اکنون به دفعات در شبکه های اجتماعی بازنشر می شود.
عکس گرفته شده هنوز تا رسیدن به یک عکس ایده آل فاصله زیادی دارد. این عکس کادر بندی دقیقی ندارد و عوامل مزاحم نظیر فرد سمت چپ و نیز حرکت دست فرد سمت راست باعث از بین رفتن تمرکز بیننده می شود. عکاس دو بار این عکس را با فاصله زمانی یک روز منتشر کرده است و در بار دوم نسبتا انتخاب درستی از آن را شاهد هستیم. نکته مهمی که فرید درباره عکاسی از چنین رویدادی فهمیده بود این بود که در جریان مراسم نباید تنها به ثبت لحظات حضور نامزد انتخاباتی یا سخنرانان بسنده کرد بلکه باید حواشی را گاه از متن جدی تر دید و فارغ از سخنران ها و شلوغی صحنه به دنبال ثبت میرزا آقاها رفت. فرق میرزا آقا در عکس فرید از همه جمعیت حاضر در سالن که در شادی و شعف اند چشمان غمگین و نگاه متفاوت اوست که این عکس را ماندگار کرده است .
همین عکس روزنامه نگاران دیگر را بر آن داشت تا به دنبال میرزا آقا بروند و داستان او هم در میان هیاهوی انتخاباتی شنیده شود. (در پیگیری های بعد از انتشار عکس و مصاحبه ای که با میرزا آقا انجام گرفت مشخص شد که او جانباز زیر ۲۵ درصد جنگ ایران و عراق است).
اکنون تاثیر این عکس چنان گسترده بود که فرید دیروز در صفحه اینستاگرام خود خبر از دیدار استاندار اردبیل با میرزا آقا داد و نوشته او بزودی به دیدار حسن روحانی نیز خواهد رفت.
اما در سوی دیگر انتشار تصاویر دیدار ابراهیم رییسی دیگر نامزد انتخاباتی با امیر تتلو خواننده جنجالی زیر زمینی رپ در آخرین روزهای تبلیغات انتخاباتی مورد توجه قرار گرفت. انتشار اولیه عکس این دیدار، شوک بزرگی در میان کاربران شبکه های اجتماعی ایجاد کرد.
یک کاندیدای روحانی و محافظه کار در کنار خواننده ای که تمام بدنش را تتو کرده و بازداشت و زندانی هم شده چیزی خارج از عرف موجود بود، مسئله ای که انتقادهای بسیاری را چه در قالب طنز چه در قالب رسمی به این کاندیدا وارد کرد. مخاطبی در زیر عکس منتشر شده با کنایه نوشته بود در حالیکه فوتبالیست های کشور برای داشتن تتو به کمیته انضباطی فراخوانده می شوند در ویدیوی منتشر شده تتلو جزییات تتوهای بدن اش را به آقای رییسی شرح می دهد.
عکس به ظاهر خیلی ساده است اما حتی نشستن آن دو در نزدیکترین فاصله به هم بسیار تصنعی به نظر می رسد. درست برخلاف عکس میرزا آقا که تصویری طبیعی از یک اتفاق است، این عکس در واقع با بیننده ارتباط برقرار نمی کند و همه چیز ساختگی بنظر می آید. این در حالیست که بر خلاف میرزا آقا که ناشناس بود امیر تتلو با صدها عکس در فضای مجازی در صفحه اینستاگرام خود بیش از ۴ میلیون نفر طرفدار دارد.
اینجاست که میتوان به قدرت جادویی عکس و نقش آن در ثبت لحظات ماندگار تاریخ پی برد.