نیویورک تایمز: آیا ایران در هرج و مرج فرومی‌رود؟


تقریباً از شروع این هزاره، ایران جزیره‌ای آرام در میان دریای ناپایداری، عدم‌ثبات و خشونت بوده است. همسایه شرقی، افغانستان، و همسایه غربی، عراق، به ترتیب در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ در پی حمله نظامی آمریکا دچار آشفتگی و هرج و مرج شدند. و هشت سال بعد نیز در ۲۰۱۱ جنگ داخلی در سوریه به وقوع پیوست.

با اینکه ایران شیعه با فرستادن نیروی انسانی، اسلحه و پول در جنگ‌ها و درگیری‌های همسایگانش درگیر شده تا سنی‌های ناسیونالیست افراطی و حامیانشان را در خلیج فارس عقب براند، خاک خودش به طرزی قابل توجه دست‌نخورده مانده است.

صدای پای جنگ؟

ایران دولت-ملتی کارآمد است که مقامات اصلی آن از انحصار کامل قدرت برخوردار‌اند، اما مردم بدون یونیفورم در آن به شدت غیرمسلح و آسیب‌پذیر هستند.


آیا ایران که دخالت نظامی‌اش در منطقه منجر به کشمکش با دولت اسلامی شده و در عین حال روابطش با عربستان و دیگر کشورهای سنی دچار تنشی بیش از پیش شده، دارد تندروی می‌کند؟

باید سخنان خصمانه اخیر رئیس جمهور آمریکا نسبت به ایران را هم به معادله اضافه کرد، اکنون روشن است که دنیای سخت و خونبار، آشفته و پیچیده بیرون مرزهای ایران حالا درست در وسط تهران فرود آمده است.


 

نیویورک تایمز: آیا ایران در هرج و مرج فرومی‌رود؟

061817_top.jpgکریستوفر د بلگ – نیویورک تایمز

ترجمه رادیو زمانه

تقریباً از شروع این هزاره، ایران جزیره‌ای آرام در میان دریای ناپایداری، عدم‌ثبات و خشونت بوده است. همسایه شرقی، افغانستان، و همسایه غربی، عراق، به ترتیب در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ در پی حمله نظامی آمریکا دچار آشفتگی و هرج و مرج شدند. و هشت سال بعد نیز در ۲۰۱۱ جنگ داخلی در سوریه به وقوع پیوست.

با اینکه ایران شیعه با فرستادن نیروی انسانی، اسلحه و پول در جنگ‌ها و درگیری‌های همسایگانش درگیر شده تا سنی‌های ناسیونالیست افراطی و حامیانشان را در خلیج فارس عقب براند، خاک خودش به طرزی قابل توجه دست‌نخورده مانده است.

صدای پای جنگ؟

ایران دولت-ملتی کارآمد است که مقامات اصلی آن از انحصار کامل قدرت برخوردار‌اند، اما مردم بدون یونیفورم در آن به شدت غیرمسلح و آسیب‌پذیر هستند. سال پیش حسن روحانی، رئیس جمهور اصلاح‌طلب کشور، در سفری به اروپا با افتخار ایران را امن‌ترین و پایدارترین کشور خاورمیانه خواند.

در چشم بسیاری از ایرانیان، چه اصلاح‌طلب چه اصولگرا، نبود آزادی‌های اجتماعی و سیاسی در جمهوری اسلامی بهایی است که می‌ارزد در ازاء تضمین امنیت پرداخته شود. آنها اما از روزی ترس دارند که این امنیت -شاید– به پایان برسد.
احتمالاً ۱۷۷ خرداد چنین روزی بود. یک صبح عادی چهارشنبه در تهران که باحملات انتحاری آشفته شد، و این باور که ایران از کشتارهای فرقه‌ای-مذهبی عاری و در امان است، دود شد و به هوا رفت.

در حدود ۱۰ و سی دقیقه صبح، ساختمان مدرن و هرمی مجلس، نمادی از دموکراسی در ساختار پیچیده قدرت در جمهوری اسلامی، به همراه آرامگاه مؤسس رژیم، آیت‌الله روح‌الله خمینی، مورد حمله هماهنگ از طرف افراد مسلح و بمب‌گذاران قرار گرفت.

حداقل ۱۷ نفر در حملات تروریستی کشته و بیش از ۴۰ نفر مجروح شدند، همراه با ۶ مهاجم که یکی از آنها زن بود. دولت اسلامی داعش مسئولیت حمله را به عهده گرفت. شبکه‌های اجتماعی ایرانیان پر شد از ابراز احساسات نگرانی واندوه، محکومیت و تقبیح توحش و بربریت مهاجمان، و البته از فریادها و رجزهای مبارزه‌طلبی: مارش یک حمله بی‌رحمانه جهادی دیگر.

سپاه پاسداران به سرعت، و البته با نوعی ابهام عامدانه، آمریکا و عربستان سعودی را متهم کرد؛ موضعی که خوراک ایرانیان معتقد به نظریه توطئه را فراهم کرد تا تکرار کنند داعش به دست به دشمنان سنی و غربی ایران ایجاد شده است. در هرحال، در روزهای آینده که خون از روی دیوارها پاک و مراسم ختم شهیدان برگزار شود، شکافها و خطاهای امنیتی که فرصت حمله به این ساختمان‌های مهم کشور را به بمب‌گذاران داد، با هوشیاری بیشتری بررسی خواهد شد.

خط قرمز استراتژیک

از ۲۰۱۴ که داعش خلافت خود را اعلام کرده، نیروهای مسلح ایران به توانایی خود در محافظت از مرزهای کشور علیه حمله‌های جهادی افتخار می‌کنند. درواقع، فرمانده‌های ایرانی از یک «خط قرمز» ۴۰ کیلومتری داخل عراق صحبت می‌کنند، خطی که اجازه عبور داعش از آن به هیچ وجه داده نخواهد شد.

اما از اواسط سال ۲۰۱۴ گزارش‌هایی منتشر شد که اعضای این گروه تروریستی از مرز ایران و عراق عبور کرده‌اند. در حالی که این اخبار توسط مقامات ایران تکذیب می‌شد، دو سال بعد، فرمانده نیروی زمینی سپاه اعلام کرد داعش از میان سنی‌های ایران نیروگیری کرده است (تصور می‌شود حدود ۹ درصد از جمعیت ۷۹ میلیونی ایران – اکثراً از اقلیت‌های کرد و بلوچ – اهل سنت باشند).

دادستان کل تهران درماه فوریه اعلام کرد عاملان تروریستی وابسته به داعش در محدوده تهران دستگیر شده‌اند. گفته شد آنها برای ایجاد بحران در مراسم بزرگداشت انقلاب در ماه بهمن برنامه‌ریزی‌هایی کرده بودند.

یک ماه بعد اخطار بی‌سابقه دیگری به گوش ملت رسید؛ زمانی که عاملین داعش از شرق عراق ویدئویی به زبان فارسی در شبکه‌های اجتماعی خود گذاشتند. در این ویدئو قبل از اعدام چند جنگجوی شیعه عراقی، یک مبارز داعشی قسم می‌خورد که «ما به ایران حمله خواهیم کرد و کنترل آن را به سنی‌ها باز خواهیم گرداند».

این ویدئو خصوصاً به رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، اشاره می‌کند و نگرش نسبتاً ملایمش نسبت به بیش از ۸۰۰۰ یهودی را که درون مرزهای ایران زندگی می‌کنند، زیر سؤال می‌برد: «ایران علیه امریکا و اسرائیل شعارمی‌دهد که سنی‌هارا فریب دهد، در صورتی که یهودیان ایران تحت حفاظت جمهوری اسلامی در امنیت زندگی می‌کنند».

این که داعش از مهربانی ایران نسبت به یهودیانش انتقاد می‌کند، نشان می‌دهد که اختلاف و تفاوتی فراتر از فرقه‌گرایی مذهبی، میان ایران و داعش وجود دارد. این تمایز، کاملاً از ذهن دونالد ترامپ گریخت (که روز ۲۱ می‌در سخنرانی‌ای برای رهبران مسلمان در عربستان سعودی، ایران و مجاهدین سنی را در یک دسته قرار داد). و به نظر می‌رسد بسیاری در غرب همینطور فکر کنند.

ایدئولوژی دولت اسلامی داعش بیشتر نزدیک به عناصر افراطی تشکیلات مذهبی وهابی در عربستان سعودی است. هردو در تحقیر و مرتد خواندن شیعیان و مستحق مرگ دانستن آنها رویکرد مشابهی دارند.

مسأله اقلیتها

در ایران اما، گفتار ایدئولوژیک تسامح بیشتری دارد؛ هرچند شیعیان ایرانی می‌آموزند که تاریخ و عمل اسلامی شیعیان است که درست است، و اگرچه نسبت به سنی‌ها تبعیض وجود دارد، اما آنها همچنان مسلمان تلقی می‌شوند. یک سنی در ایران اگر چه ممکن است زندگی راحتی نداشته باشد، اما جانش در خطر نیست.

به نظر می‌رسد اظهارات اتهام‌آمیز سپاه پاسداران نسبت به دخالت عربستان سعودی در حملات تهران بیش از آنکه به اختلافات فرقه‌ای مذهبی دامن بزند، موجب وخیم‌تر شدن روابط بین تهران و ریاض خواهد شد.

ایران علیرغم پایبندی به هسته‌ ایدئولوژیک مذهبی‌اش، رویکردی عملگرایانه را در روابط خارجی‌اش اتخاذ کرده است، و این را می‌توان در فرستادن کمک‌های غذایی به پادشاهی کوچک قطر دید، بعد از اینکه عربستان و چند کشور دیگر حوزه خلیج فارس، قطر را به علت برقراری روابط گرم با ایران تحریم کردند.

رهبران و خبرگزاری‌های ایران با خوشحالی نابودی داعش در سنگرهایش در عراق و سوریه را پیش‌بینی می‌کنند، انگار این باعث اتمام خشونت جهادی در منطقه می‌شود. اینطور نیست. حتی اگر داعش هم از بین برود (که احتمالاً فقط به گروهک دیگری تبدیل می‌شود) توانایی و قدرت آن برای الهام‌بخشی و انجام اعمال خشونت‌بار از بین نخواهد رفت. خاورمیانه از افکار ضد شیعه‌ای که داعش تبلیغ می‌کند رهایی پیدا نخواهد کرد و این اعتقادات و باورها تا سال‌ها قدرت جمهوری اسلامی را به چالش خواهند کشید.

اکنون باتوجه به آنکه ایران نسبت به حمله‌های جهادی مصون نیست و روز به روز در معرض حملات بیشتری قرار خواهد گرفت، بیم آن می‌رود که طرز برخورد ایران با اقلیت سنی ساکن آن بدتر شود. دادستان ایران در ماه مارس گفت: «اگر دشمن را در بیرون مرز متوقف نکنیم، به خانه‌مان می‌آید». اما اگر دشمن همین حالا داخل مرزهای ایران تصور شود، چه؟

حملات تهران به احتمال زیاد فشار زیادی چه داخلی و چه خارجی به ایران وارد کند. برخی اصلاح‌طلبان در حال حاضر نیز از حمایت ایران از رهبردیکتاتور سکولار سوریه انتقاد کرده‌اند. حجم این انتقادات ممکن است در آینده رشد چشمگیری داشته باشند.

آیا ایران که دخالت نظامی‌اش در منطقه منجر به کشمکش با دولت اسلامی شده و در عین حال روابطش با عربستان و دیگر کشورهای سنی دچار تنشی بیش از پیش شده، دارد تندروی می‌کند؟

باید سخنان خصمانه اخیر رئیس جمهور آمریکا نسبت به ایران را هم به معادله اضافه کرد، اکنون روشن است که دنیای سخت و خونبار، آشفته و پیچیده بیرون مرزهای ایران حالا درست در وسط تهران فرود آمده است.

 

http://news.gooya.com/2017/06/post-4756.php

twitter
Youtube
Facebook