میلادی: ٣٠-٠۶-٢٠١٧ – خورشیدی: ١٣٩۶/٠۴/٠٩
مصطفی هجری
“ابوبکر البغدادی” برای مدت زمان طویلی تا انتهای سال ٢٠١٣ میلادی فرماندهی کل عملیاتهای نظامی القاعده در عراق را به عهده داشت و در این مدت فعالیتهای تروریستی متعددی را مدیریت کرد.
بعد از خروج نیروهای آمریکا از عراق در سال ١٣٩٠ شمسی -برابر با ٢٠١١ میلادی- موقعیت مناسبی برای گسترش حوزه عملیاتی ابوبکر بغدادی مهیا شد تا اینکه سرانجام درسال ١٣٩٢ شمسی -برابر با ٢٠١٣ میلادی- توانست شهر رقه در سوریه را به تصرف خود درآورده و با افزودن لغت “الشام” به ” الدولة الاسلامیة في العراق ” داعش را بنیاد نهد.
در همین زمان نیز داعش بر میزان و شدت فعالیتهای تروریستی خود همچون بریدن سر سربازهای سوری و محدود کردن میزان نفوذ و قدرت سایر گروەهای تروریستی افزود، امری که موجب درگیریهای متعددی مابین داعش و گروەهای تروریستی دیگری همچون “النصره” شد. بنابر گزارش ناظرین حقوق بشر در سوریه طی ٣ ماه قریب به ١٧٠٠ نفر در این درگیریها کشته شدند. در آن زمان داعش اعلام کرد که رهبران “النصره” خائناند، به همین سبب “النصره” شکایت خود را از ابوبکر بغدادی به نزد “ایمن الظواهری” بردند. ظواهری بعد از این شکایت و برای پایان دادن به این درگیریها از بغدادی و جولانی -رهبر النصره- خواست که در دادگاهی شرعی که بدین منظور شکل میگیرد حاضر شوند، اما ابوبکر بغدادی طی فایلی صوتی که در شبکەی تلویزیونی “الجزیره” منتشر شد اعلام کرد که او تنها “اسامه بن لادن” را رهبر خود میداند و دستورات الظواهری را لازمالاجرا نمیداند. بعد از این وقایع و در ابتدای سال ١٣٩٣ شمسی ابوبکر بغدادی، استقلال داعش از القاعده را اعلام کرد و در همان حال داعش با گسترش توان و نفوذش بر ابعاد خشونت، کشتار و ویرانی افزود.
دلیل اصلی قدرتیابی برقآسای داعش را باید در اجرای توطئەی موفقیتآمیز رژیم جمهوری اسلامی ایران به همکاری متحدانش در جنگ سوریه -حزبالله لبنان، رژیم اسد و نوری مالکی نخست وزیر اسبق عراق- جستجو کرد. توطئەای که براساس پیشنهاد ایران و به منظور نفوذ و کنترل نیروهای تروریستی به ویژه القاعده، تعداد قابل توجهی از آوارەهای افغانی، حزبالله و عرب عراق و سوری به درون القاعده و و به ویژه نیروهای داعش فرستاده شدند تا از این طریق به تحریک این گروەها به انجام خشونت و کشتار و ویرانی هر چه بیشتر بپردازند تا چهرەای تماما متوحش و درنده از آنها به دنیا نشان داده شود، جهانی که مصمم بود تا بشار اسد را از قدرت ساقط کند. خارج کردن جگر یکی از سربازهای کشته شده ارتش بشار اسد و خوردن آن در مقابل دوربین توسط یکی از تروریستهای القاعده و انتشار و پخش فیلم این فاجعه در رسانەهای بینالمللی، جهانیان را دچار شوکه کرد و تاثیرات شگرفی بر افکار عمومی کشورها به ویژه آن دولتهایی که مصمم بودند بشار اسد را از قدرت ساقط کنند، گذاشت که یکی از این کشورها ایالات متحده آمریکا بود. آنان به این مساله میاندیشیدند که اگر قرار باشد بعد از سقوط بشار اسد چنین افرادی قدرت را قبضه کنند چه فجایعی میتواند روی دهد؟ این امر تحقق اهداف ایران در ملایم شدن تصمیم و جدیت این کشورها در برکناری بشار اسد از قدرت را در پی داشت.
در راستای این توطئه و به منظور تقویت داعش در سال ١٣٩٢ -برابر با ٢٠١٣ میلادی-، داعش عزم خود را جزم کرد که برای متواری کردن نیروهای دربند خود در زندانهای عراق به این اماکن حمله کند و بنابر فرمانی محرمانه حکومت مرکزی عراق در مقابل این حملات واکنش خاص و چشمگیری از خود نشان نداد و نهایتا این گروه توانست در حملات خود به زندانها موفق عمل کرده و موجب متواری شدن زندانیان که اکثرا جنگجویان القاعده بودند، شود. به عنوان مثال طی هجوم به زندان مرکزی بغداد -ابوغریب- ٥٠٠ الی ٦٠٠ نفر از زندانیان القاعده -که همگی از تروریستهای کارآزموده و مهم القاعده بودند- توانستند متواری شده و به صفوف داعش بپیوندند. این زندانیان متخصص در بمبگذاری، تخریب و فرماندەهان آزمودەی جنگ چریکی و… بودند که همگی به داعش پیوستند.
تصرف بزرگترین پادگان نظامی موصل توسط داعش بدون هیچ مقاومتی آنهم با وجود آنهمه فرمانده و سرباز و تسلیحات بیشمار موجود در این پادگان، حلقەی دیگری از توطئەای بود که داعش را به قدرتی بدل ساخت که بعد از گذشت چندین سال توانسته در مقابل نیروها ائتلاف جهانی مقاومت و ایستادگی کند.
این توطئەی رژیم اسلامی ایران در حمایت و توانمند ساختن داعش، موفقیت بزرگی را برای جمهوری اسلامی به ارمغان آورد چرا که از این طریق توانست به نام جنگ علیه داعش و دفاع از حکومت عراق و سوریه در برابر داعش، نه تنها بخش قابل توجهی از نیروی قدس سپاه را در این دو کشور مستقر کند بلکه نفوذ و اقتدار خود را نیز در جای جای این حکومتها تثبیت کند به گونەای که تضعیف یا پاکسازی آثار این نفوذ بسیار مشکل بوده و سالها به طول میانجامد. به همین خاطر جمهوری اسلامی به شدت نگران تضعیف و نابودی داعش در منطقه توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا است.
داعش نیز در این مدت قدردان خدماتی بوده که جمهوری اسلامی به آنها عرضه کرده و هیچگاه بصورت برنامەریزی شده بر ایران و ایرانی هجوم نبرده و هر دو طرف روابط گرم، صمیمانه و محرمانه خود را در سطوح عالی حفظ کردەاند. علیرغم اینکه هر دو طرف از لحاظ ایدئولوژیکی طرف مقابل را دشمن خود میداند اما رژیم اسلامی ایران هیچگاه مانع از تبلیغات سلفی جهادیهای نشده به گونەای که پیروان این ایدئولوژی به سهولت در مساجد کردستان به تبلیغ برنامه و ایدئولوژی خود میپردازند و حتا جوانان کردستان را تشویق میکنند که برای تکمیل اندیشەهای دینی خود به مدارس سلفیها در پاکستان و زاهدان بروند و یا آنها را به صفوف داعش در کشورهای همسایه میفرستند. البته رژیم اسلامی ایران برای فریب افکار عمومی جهان نیز گهگداری برخی از اجتماعات سلفیها را مورد هجوم قرار داده و اقدام به بازداشت تعدادی از آنها کرده است اما بعد از مدت کوتاهی آنها را آزاد میکرد. افرادی نیز که بعد از این بازداشتها متحمل زندانهای طویلالمدتی شدەاند یا حتا اعدام شدەاند افرادی میباشند که به این نوع از روابط مابین داعش و ایران معترض بودند و به همین خاطر دیگر تحت سازماندهی داعش نماندند و هم اکنون تعدادی از این اشخاص در زندانهای ایران به سر میبرند و تعدادی نیز محکوم به اعدام شدەاند.
ارتباط مابین جمهوری اسلامی و گروەهای سلفی جهادی از همان ابتدای شکلگیری این گروەهای آغاز شده است. رژیم جمهوری اسلامی ایران با تحکیم این روابط از سویی توانسته توطئەهای دخالت در امور منطقه و ایجاد تفرقه در هر گروه و سازمانی را که در نظر دارد پیش ببرد و از سوی دیگر کنترل این گروەها را بدست گرفته و خود را از عوارض این گروەها دور نگه داشته است. رژیم نیز همیشه برای نشان دادن وفاداری خود به استمرار این روابط هرگاه این گروەها دچار مشکل شدەاند به هر طریق ممکن به آنها کمک کرده و آنها را از نابودی نجات داده است.
به عنوان مثال بعد از هجوم آمریکا و اتحادیەی میهنی به مواضع “انصار الاسلام” در بهار ٢٠٠٣ میلادی و نابودی امارت مطبوعشان، بازماندەهای این گروه در وضعیت کاملا آشفتەای خود را به درون مرزهای ایران رساندند که از سوی جمهوری اسلامی پناه داده شده و با حمایت و پشتیبانی ایران توانستند بعد از چند ماه دوباره خود را سازمان دهند.
روابط ایران با القاعده و حمایتهایش از این سازمان در تمام ابعاد برای عموم آشکار است، ایران پناهگاهی امن و مطمئن برای اعضای خانواده بن لادن بود و گزارشات بسیاری نیز وجود دارد که دال بر حضور بن لادن در ایران هنگامی که مورد هجوم سنگینی قرار میگرفت میباشد که در آن مدت از سوی رژیم ماوا و محل اقامتش مشخص و تامین میشد.
به همین خاطر جهان باید بر این واقعیت واقف شود که اگر رژیم جمهوری اسلامی ایران از طریق تبلیغات میخواهد اینگونه وانمود کند که از سوی داعش مورد تهدید است و در همین راستا گاه گاهی نیز اعلام میکند که افراد وابسته به این سازمان را در مرزهای خود بازداشت کرده است و آنها را به خوراک تبلیغاتی خود بدل میکند امریست که تنها در قالب نمایش خیمه شببازی قابل تعریف است. حتا وقایع ١٧ خرداد تهران که طی آن مجلس رژیم و قبر خمینی مورد هجوم قرار گرفت، سوال برانگیز بوده و مورد شک و گمان است، واقعەای که دستگیری صدها شهروند کرد در تهران و شهرهای دیگر کردستان ایران به بهانەی ارتباط با هجوم اخیر در تهران را در پی داشت.
حال رژیم اسلامی ایران در تلاش است تا فعالیت سیاسی و مسلحانه ملت کرد علیه رژیم را تحت عنوان افراد و گروەهای وابسته به داعش به جهانیان معرفی کند و تحت همین عنوان نیز احکام سنگینی را نیز بر آنان تحمیل کند. تمامی این افعال بیانگر توطئەی جدید جمهوری اسلامی برای سرکوب و فشار بیشتر بر ملت کرد و سایر ملیتهای تحت ستم ایران است. همچنین رژیم ایران در پی آن است که نشان دهد از آن جهت که مشغول جنگ با داعش است مورد تهدید این گروه نیز قرار دارد، این در حالیست که به گواه تاریخ چند سال اخیر جنگ سوریه و نیز به شهادت آنهایی که در میدان جنگ حضور داشتەاند رژیم اسلامی ایران در این مدت هیچ جنگی علیه داعش در این منطقه را مدیریت و رهبری نکرده است و هیچکدام از نیروهایش در جنگ با داعش کشته نشده بلکه تمام تلفات رژیم در جنگ علیه اپوزیسیون رژیم بشار اسد بوده که این جنگ نیز به نوبه خود به نفع داعش میباشد چرا که داعش نیز علیه اپوزیسیون سوریه میجنگد، به عبارت دیگر ایران و داعش در سوریه در یک جبهه مشترک علیه دشمنان بشار اسد قرار داشته و میجنگند.