– بی بی سی
در شش ماه گذشته و با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده، سیاست این کشور در خاورمیانه تغییرات قابل توجهی داشته است. دونالد ترامپ که با تاکید بر خروج از خاورمیانه، پیشبرد روابط بر اساس منافع اقتصادی ایالات متحده و دوری از جنگ و درگیری تازه، توانست در طول انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، خود را از سایر رقبای جمهوریخواه و حتی رقیب دموکراتش هیلاری کلینتون متمایز کند، با رسیدن به قدرت به نظر میرسد چرخشی به سیاستهای گذشته آمریکا در خاورمیانه داشته است. او که بارها بر خروج از منطقهای تاکید داشت که به گفته او تنها میلیادرها دلار خرج بیهوده برای آمریکا به ارمغان آورده، این روزها چندان بی میل به ایجاد درگیری جدید در آن به نظر نمیرسد.
اگر از تاثیر لابیهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، عربستان و اسرائیل، و نقش مجتمعهای صنعتی-نظامی این کشور در تدوین سیاست خارجی بگذریم، افرادی که ترامپ در پستهای کلیدی شورای امنیت ملی این کشور منصوب کرده، همگی از تندروان سیاستخارجی به حساب میآیند که متفقا باور دارند ایران باید محدود شود. آنچه میان ژنرال مایکل فلین مشاور برکنار شده ترامپ، ژنرال اچ آر مکمستر (مشاور امنیت ملی فعلی)، ژنرال جیم متیس (وزیر دفاع)، و مایک پامپئو (رئیس سیآیای) مشترک است، بدبینی به ایران است.
این در حالی است که متحدان سنتی ایالات متحده، از جمله کشورهای اروپاییِ، این روزها منافع خود را در گسترش روابطشان با ایران میبینند. به علاوه، بیم اروپا از عدم تعهد دولت ترامپ به فصل پنجم پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و شکافهای ایجاد شده ناشی از موضعگیریهای ترامپ علیه اتحادیه اروپا و سردی روابطش با آلمان و فرانسه، و همینطور چالشها با چین در موضوع کره شمالی، همگی حاکی از این است که دولت وی نتواند اجماعی جهانی علیه ایران ایجاد کند. با این حال، وزرای او در هفتههای گذشته مواضع تندی علیه ایران ابراز کردهاند.
در هفتهای که گذشت، ژنرال متیس، وزیر دفاع ایالات متحده، در مصاحبهاش با روزنامهی دبیرستانی در ایالت واشنگتن، گفت که نباید با تحت فشار قرار دادن مردم ایران، آنها را به حکومت ایران نزدیک کنیم و باید میان این دو تمایز قائل باشیم. به علاوه، او با انتقاد جدی از دولت ایران، ایران را مشکل اصلی خاورمیانه خواند. گرچه این سخنان در سر و صدای ناشی از اخبار ترامپ و روسیه در داخل آمریکا بازتاب چندانی نداشت، اما توجه کارشناسان خاورمیانه را به خود جلب کرد.
مواضع ژنرال متیس، کمتر از یک ماه پس از صحبتهای رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا، که گفت ایالات متحده از تغییر مسالمت آمیز حکومت ایران حمایت میکند، میتواند نشانگر تغییر معنادار سیاست دولت ایالات متحده در مورد ایران باشد. درست است که روند چند ماه گذشته نشان داده است، علیرغم پیشبینیها، تیلرسون نقش بسیار کمرنگی در تعیین و تبیین سیاستهای دولت ترامپ بازی میکند، اما به نظر میرسد اغلب افراد کلیدی دولت ترامپ مواضعشان در مورد ایران به هم نزدیک است.
جالب این است که زمانی که ترامپ، رکس تیلرسون، رئیس سابق شرکت اکسان موبیل، یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی در جهان، را به عنوان سکاندار وزارت خارجه گماشت، تاکید تیلرسون بر برقراری روابط با کشورها بر اساس منافع مشترک و تراکنشی بود. اما در حال حاضر به نظر میرسد که او نیز رویکرد سایر تندروان دولت ترامپ را به عنوان مشی خود قرار داده است.
از این گذشته، شاید از بین بردن میراث باراک اوباما (از جمله برجام و به طور کلیتر سیاست تنشزدایی با ایران)، از مهمترین اهداف دونالد ترامپ و افراد نزدیک به او باشد. اما بینظمی، هرج و مرج و تضاد منافع و اهداف افراد ذینفع و همینطور حاشیههای بسیار دولت ترامپ از جمله موضوع همکاری کمپین ترامپ با روسیه در پرونده دخالت روسیه در انتخابات این کشور، نه تنها فرصت برنامهریزی و تدوین سیاستی منسجم را از دولت او دریغ کرده که منجر به از بینرفتن فرصت بحث و گفتگوی عمومی در مورد جهتگیری سیاست خارجی این کشور نیز شده است.
بنا به گزارش نیویورکتایمز، دولت ترامپ تصمیمگیری در خصوص شمار نیروهای این کشور در افغانستان را به پنتاگون واگذار کرده است. در ماههای گذشته نیز، دولت ترامپ، به دور از چشم افکار عمومی و در سکوت حجم نیروها و عملیاتها در سوریه و همینطور یمن را افزایش داده است.
با در نظر گرفتن رویکرد افراد کلیدی دولت ترامپ و هرج و مرج این روزهای دولت ترامپ و حاشیههای پر سر و صدای پرونده روسیه، خطرات جدی میتواند متوجه خاورمیانه و ایران باشد. چرا که ترامپ میتواند با آغاز یک درگیری جدید – حتی محدود و به اصطلاح «مدیریت شده»- تا حدی بحرانهایی را که بر اثر پرونده دخالت روسیه در انتخابات با آن روبهرو است مهار کرده و افکار عمومی را از تمرکز بر آن منحرف کند. چنین رویارویی، چه در سوریه، چه در یمن چه در خلیج فارس میتواند عواقب جدی برای منطقه در پی داشته باشد.
به علاوه، نباید فراموش کرد که ژنرال متیس، وزیر دفاعی که در افکار عمومی آمریکا از افراد خوشنام و با اعتبار دولت ترامپ به حساب میآید، به عنوان یکی از فرماندهان ارشد عراق و افغانستان، ایران را مسئول کشتهشدن بسیاری از سپاهیان خود میداند. این تجربه شاید اصلیترین دلیل مخاصمت او با ایران باشد. جیمز متیس، در مصاحبه اخیر خود به سادگی و با چشمپوشی بر نقش سایر کشورهای خاورمیانه مانند عربستان و اسرائیلِ، روسیه و نقش کلیدی ایالات متحده در بحرانهای کنونی منطقه، مقصر تمام مشکلات منطقه را ایران نامید.
همه اینها در حالی است که سیاست رسمی دولت جورج دبلیو بوش در بیشتر سالهایی که ژنرال متیس فرمانده جنگ در عراق و افغانستان بود، تغییر رژیم ایران بود. اکنون به نظر میرسد علیرغم شکست قبلی، قرار است یک بار دیگر این سیاست به محک آزمایش گذاشته شود. یکی از مواردی که سیاست خارجی ایران و ایالات متحده را از یکدیگر متمایز میکند این است که معمولا سیاست خارجی ایالات متحده برای بازههای ۴ تا ۸ ساله و توسط هر رئیسجمهور تدوین میشود، حال آنکه کشورهای منطقه، از جمله ایران، معمولا دوراندیشی بیشتری – بر اساس منافع خود – به کار میبرند.
سادهنمایی مشکلات پیچیده خاورمیانه و تقلیل آنها به تنها یک عامل، در منطقهای با اهمیت ژئوپولیتیکی خاورمیانه، بازیگران متعدد، با بافت جمعیتی متفاوت و درگیریهای فرقهای، نه تنها به حل مشکلات آن کمکی نمیکند، که خلق تصویری ناقص از منطقه و ارائه راهحلی بیتدبیرانه میتواند منطقه و دنیا را با بحرانهای بیشتری مواجه کند.