مشکل کوردها چیست؟
کورد و کوردستان بخشی از طبیعت و کورد بمثابە طبیعت است. کرە زمین از دست مردمانش در امان نیست، جنگلهایش آتش زدە میشود، معادنش استخراج میشود، زمینهایش تغییر کاربری دادە میشود و دهها بلای دیگر بر سر کرە زمین می آورند اما طبیعت پابرجاست. کورد و کوردستان همچون مشخصەای دارد. دشمنان کورد طبیعت کوردستان را نابود می کنند، بافت دموگرافیش را تغییر می دهند، منابع زیرزمینی اش را غارت میکنند، مردمانش را بی مهابا می کشند، در فقر شدید نگە میدارند اما این ملت همچون طبیعت زندە ماندە است و می روید. بنابراین با این طبیعت نتوان کاری کرد بلکە باید کنار آمد.
ازبکها سخنی دارند کە بسیار شبیە حال و روز کوردهاست. سخن از این قرار است کە گویا ازبکها برای اینکە بە زیر دست روسها درنیایند نیروهایی برای حفظ کشور خود و مقابلە با تهاجم روسها آمادە کردەاند. در روزی کە سربازان سرگرم نوشیدن چای بودەاند از نگهبان خبر می رسد کە روسها حملە کردەاند، سربازها کە سرگرم بحث و نوشیدن چای بودەاند روسها آنان را محاصرە و آن چای بلای سر آنان شد و برای دهها سال زیر دست روسها ماندند. سرنوشت ما کوردها نیز شبیە همین داستان است. غفلت کوردها باعث شد تا بیش از صد سال در اسارت بمانند. در جریان انعقاد پیمان لوزان هیئتی نیز از کوردها بە لوزان رفتە تا حقوق کوردها در آن پیمان گنجاندە شود. شب قبل از روز امضای پیماننامە تورکها نمایندگان کورد بە رهبری حسن خیری را در هتل مشغول مشروب خواری کردە و مست کردە و روز بعد زمانیکە کە پیمان لوزان بە امضا رسیدە بود آنان از خواب بیدار شدە بودند و پیمان لوزان بە میل تورکها نوشتە شدە بود.
در عراق فعلی کە در آستانە تجزیە است، کوردها نقش بعداز سقوط رژیم صدام حسین ایفا نمودند تا بلکە عراق پابرجا بماند و آقای جلال طالبانی بارها اعلام داشت کە عراق تجزیە شدە بود ما آنرا مجددا پیوند دادیم. نتیجە آنهمە تلاش برای دموکراتیزە کردن عراق دولت مرکزی عراق مدام درصدد تضعیف کوردها بود. در سیستم عراق بعداز صدام تنها ٢٪ ارتش آن کشور را کوردها تشکیل میدادند و در شرایط سختی کە کوردها درگیر جنگ با داعش بودند دولت شیعی عراق محاصرە اقتصادی شدیدی علیە اقلیم کوردستان اعمال و بودجە آن منطقە را قطع کرد.
با این وجود مسبب اصلی تجزیە عراق و سوریە کوردها نیستند بلکە کشورهای حاکم بر سرنوشت کوردها هستند. از یک طرف ایرانیان برای هژمونی خود دولت شیعی آن کشور را علیە سنیها و کوردها تحریک نمود. وحشتی بر سنیهای بغداد حکمفرما بود کە بنابە برخی گزارشها روزانە چندین جسد عرب سنی در زبالەهای بغداد پیدا میشوند، بطوریکە از جمعیت ٤٠٪ی سنی عرب بغداد چیزی باقی نماندە است. در سوریە نیز وضع همینطور است. تورکها تظاهراتهای مسالمت آمیز مردم سوریە را بە خشونت کشاندند تا اكثریت سنی را بر آن کشور چیرە واز طریق آنان بر خاورمیانە و افریقا تسلط یابند. جنگ عراق و سوریە قبل از اینکە جنگ کورد و عرب باشد جنگ شیعە و سنی است.
ایران و ایرانیان چرا نگرانند؟
نیازی نیست کە بە حرفهای بی پایەای چون کوردها ایرانی الاصل هستند، تاریخ و فرهنگ و مشترک باهم دارند و کوردها در دایرە فرهنگی ایران تعریف میشوند گوش فرا دهیم زیرا اینگونە تعاریف کارایی خود را از دست دادەاند و کمکی بە قضیە ملی نمیکند زیرا اگر با این مشترکات تاریخی ـ فرهنگی بود اکرائینها و بلاروسها می بایست هیچگاە از روسیە جدا نمیشدند. در ارتباط با ایران دکتر صادق ملکی کارشناس امور بین الملل در مقالە خود کە لینک آن در زیر آمدە است می نویسد ” داشتن استان، هواپیما و اتوبانی به نام کردستان دیگر نباید محل دلخوشی برای پیوستگی بیشتر اکراد با ایران باشد. منطقه تغییر کرده و بیشتر تغییر خواهد کرد. باید این تغییرات و تأثیرات آن را درک کرده و قبل از آنکه تغییرمان بدهند، خود تغییر کرده و ساختار ها را بازبینی و تغییرات را مدیریت نماییم”.
علت اینکە چرا علیرغم مشترکات مورد اشارە ایرانیان مخالف استقلال کوردها هستند بسیار سادە است. استقلال کوردها عراق ممکن است بە ایران سرایت کند و ایران نیز در نهایت تجزیە شود. سوال دیگر اینکە ضررهای تجزیە ایران چیست؟ پاسخ این است کە کردستان ایران بلحاظ مساحت و جمعیت ١٠٪ خاک و جمعیت ایران را در بر میگیرد و با این جدایی جغرافیای ایران آنچنان کم نخواهد شد اما بحث بر سر منافع است. منفعت یک کورد بە معنای ضرر یک ایرانی و عکس همین قضیە نیز صادق است. دولت ایران منابع طبیعی کوردستان را مجانی بە مرکز انتقال میدهد، با آن در مناطق مرکزی شغل ایجاد می کند، محصولات تولیدی را در داخل و خارج مصرف و بە اقتصاد مملکتش رونق می بخشد. حال اگر کوردستان مستقل شود منابع مورد نیاز تولید باید از آن کشور خریداری شود تا این پروسە اقتصادی بە چرخش درآید. حال مخالفت بر تجزیە عراق و سوریە ناشی از عرق ایرانیگری و وطن پرستی نیست و اگر عرق ایرانیگری وجود داشت شاهد کاشتن یک درخت در مناطق کویری ایران می بودیم مثل آنچە در کنیا توسط بانوی سبز خانم وان گاری مانائی انجام دادە است.
واقعیت این است کە تجزیە سوریە تهدید جدی علیە امنیت ملی و تمامیت ارضی ترکیە محسوب میشود و تجزیە عراق نیز علیە ایران. خارج از تاثیر استقلال کوردها بر روحیە ملی گرایی کوردهای ترکیە، با اسقتلال کوردها موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک و ترانزیتی ترکیە بکلی بمخاطرە می افتد، بنابراین استقلال کوردها و دسترسی بە دریا برای ترکیە گران تمام خواهد شد. اما استقلال کوردها برای ایران میتواند هم تهدید باشد هم فرصت. انتخاب هرکدام از این دو با ایران است. در صورت رویکرد عقلانی ایران میتواند تهدیدها را بە فرصت تبدیل نماید.
در ایران صداهای ضعیفی شنیدە میشود تا زمامداران ایران را بە رویکردی عقلانی بە مسئلە کورد هدایت کنند. کارشناسانی نظیر د. صادق ملکی، چهرەهایی نظیر د. عبداللە رمضانزادە، صاحب نظرانی چون آقای اردشیر پشنگ مدیر سایت فراتاب از زمرە این صداها هستند. باید بخاطر آورد اوایل سال جاری نگارندە بهمراە تنی چند از دوستان داخل کشور در نامەای بە آقای خامنەای او بە سیاست درست در قبال کوردها ترغیب نمودیم ( بە لینک زیر توجە فرمائید ) اما سیاست رژیم کماکان بر همان پاشنە می چرخد کە هست.
کوتاە سخن، استارت خاورمیانە نوین از طرف کشورها غربی زدە شدە است و کوردها کمترین شناخت از حجم پروژەهای غرب دارند. چندی پیش مایک پمپئو رئیس سیا در موسسە اسپن در امریکا در سخنانی بە صراحت بیان کردند «منافع ما خیلی بزرگتر از سوریه است. باید به سوریه به عنوان بخشی از یک حلقه ارتباطی در خاورمیانه بزرگ نگاه کنیم. این حلقه میتواند شرایط را برای ایجاد ثبات در خاورمیانه و تضمین امنیت آمریکا، مساعد کند.» اغلب روزنامەهای ایران سخنان اورا منعکس کردند. در میان کوردها انگشت شمارند کە حتی نام برنارد لوئیس معمار خاورمیانە نوین را شنیدە باشند. تنها میدانند منافعشان با منافع غربیها گرە خوردە است و شرایط مناسبی برای آنان مهیا شدە است تا از زیر آوار قرن گذشتە بیرون آیند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
http://news.gooya.com/2017/08/post-6216.php