-
11 سپتامبر 2017 – 20 شهریور 1396
دشمنی با اسرائیل که دلایل عقیدتی، تاریخی، روانی و سیاسی دارد یکی از پایه های سیاست خارجی و حتی هویتی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهد. سازماندهی حزب الله لبنان در دهه ۱۳۶۰ با هدف تغییر موازنه قدرت به نفع اقلیت شیعه در لبنان و مقابله با برتری بلامنازع اسرائیل در منطقه بود. در عین حال هدف ایران این بود که از حزب الله به عنوان یک نیروی تهدید کننده و در نتیجه بازدارنده اسرائیل استفاده کند که مانع از انجام عملیات نظامی آن کشور علیه ایران شود. شکست اسرائیل در سال ۲۰۰۶ در جنگ نامنظم با نیروهای حزب الله، ایران را در دکترین خود راسختر کرد.
ایران با هدف جلوگیری از فروپاشی حکومت بشار اسد وارد سوریه شد. سوریه نه تنها به عنوان تنها کشور ضداسرائیلی منطقه بلکه به عنوان کانال رساندن کمکهای لجستیکی به حزب الله لبنان برای ایران از اهمیت استراتژیک برخوردار است. ایران، هم سرمایه و هم نیروی انسانی سنگینی را در سوریه هزینه کرده است. به گفته استفان دمیستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، ایران سالانه ۶ میلیارد دلار در سوریه هزینه میکند.
دیدار بین بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در روز اول شهریورماه در شهر سوچی روسیه به درخواست نتانیاهو صورت گرفت. به گفته نتانیاهو هدف از این دیدار سه ساعته دادن اخطار “برای جلوگیری از وقوع یک جنگ در آینده” بوده است.
نتانیاهو بعد از ملاقات با پوتین به خبرنگاران گفت که مبالغه نیست اگر فرض کنیم داعش در آیندهای نه چندان دور پایگاهش را در سوریه از دست خواهد داد. اما به نظر او خطری که اسرائیل را تهدید میکند و وی “به وضوح این مطلب را به پوتین گوشزد کرده” این است که ایران در سوریه، در زیر گوش اسرائیل در حال تثبیت حضور خود با در اختیار داشتن یک نیروی نظامی است.
نتانیاهو اضافه کرد که ایران در پی ایجاد نیرویی مشابه حزب الله لبنان در سوریه و حتی فراتر از آن “ایجاد پایگاههای نظامی دائمی” در آن کشور است. وی افزود: “من به پوتین گفتم که این خطری است مستقیما متوجه ما و ما بی تفاوت نخواهیم نشست. ما هر موقع که نیاز باشد دست به اقدام خواهیم زد. در گذشته هم برای این قبیل کارها از کسی اجازه نگرفته ایم. جامعه بین المللی میداند که ما وقتی چیزی را میگوییم، عمل خواهیم کرد.”
حسین همدانی که حدود دو سال پیش در نزدیکی حلب کشته شد، در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد که ایران یک نیروی شبه نظامی ۷۰ هزار نفری را در سوریه سازمان داده است. به گفته مقامهای سپاه پاسداران، بزرگترین کمک ایران در سوریه سازماندهی نیروی شبه نظامی موسوم به “نیروهای دفاع ملی” بوده است. محمد رضا نقدی، فرمانده سابق بسیج در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد که تأمین مالی نیروهای دفاع مالی زیر نظر “سردار همدانی” صورت می گیرد. گزارش های مستقل تعداد نفرات نیروهای مزبور را حدود ۵۰ هزار نفر برآورد کردهاند.
گفته میشود که نیروهای تحت کنترل ایران را عمدتا اعضای سپاه پاسداران، حزب الله لبنان، فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان، کتائب حزب الله عراق تشکیل می دهند. طبیعی است که نیروهای مسیحی و علویان نیز با ایران همکاری نزدیک دارند.
واقعیت این است که بسیاری از ناظران معتقدند که حضور نظامی ایران در سوریه شاید جدیتر از نفوذ آن کشور در لبنان از طریق حزب الله باشد، چرا که نیروهای نظامی وابسته به ایران در سوریه مستقمیا تحت فرماندهی سپاه پاسداران عمل میکنند. همین امر نگرانی جدی اسرائیل را از دوران بعد از داعش دامن زده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس اخیرا گزارش داده که “هزاران جنگجوی مورد حمایت ایران در حال پیشروی به سوی شرق سوریه و نزدیک شدن به مرزهای عراق هستند. هدف تهران ایجاد کریدوری است که ایران را از طریق عراق به سوریه و سپس مدیترانه متصل کند و برای اولین بار راه بلامنازعی را برای رساندن کمک به متحدان خود در سوریه و لبنان ایجاد کند.”. حمله گسترده اخیر برای تصرف دیرالزور در شرق سوریه که سه سال است که در محاصره داعش قرار دارد در این چارچوب صورت گرفته است. روز سه شنبه ۱۴ شهریور ایران اعلام کرد که این محاصره بعد از سه سال شکسته شده است.
از داخل عراق هم عملیات مشابهی برای رسیدن به مرز سوریه در نواحیای که در کنترل داعش است صورت می گیرد. ناظران پس گرفتن تلعفر از داعش را که سه هفته پیش اتفاق افتاد در همین راستا برآورد میکنند. یک سخنگوی کتائب حزب الله عراق که از نیروهای متحد ایران است، پس از تصرف تلعفر گفت: “هدف ما از میان بردن هر مانعی است که عراق را به سوریه و از آنجا به بیروت (در لبنان) متصل کند. مقاومت (ائتلاف نیروهای شبه نظامی ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی در منطقه به رهبری ایران به علاوه دولت سوریه) به این هدف نزدیک شده است”. وی هشدار داد که اگر آمریکاییها مانع از پیشروی ما در سوریه بشوند، شبه نظامیان عراقی نیروهای آمریکایی در عراق را مورد حمله قرار خواهند داد.
چند سئوال در این رابطه مطرح می شود.
دشمنی با اسرائیل که دلایل عقیدتی، تاریخی، روانی و سیاسی دارد یکی از پایه های سیاست خارجی و حتی هویتی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهد. سازماندهی حزب الله لبنان در دهه ۱۳۶۰ با هدف تغییر موازنه قدرت به نفع اقلیت شیعه در لبنان و مقابله با برتری بلامنازع اسرائیل در منطقه بود. در عین حال هدف ایران این بود که از حزب الله به عنوان یک نیروی تهدید کننده و در نتیجه بازدارنده اسرائیل استفاده کند که مانع از انجام عملیات نظامی آن کشور علیه ایران شود. شکست اسرائیل در سال ۲۰۰۶ در جنگ نامنظم با نیروهای حزب الله، ایران را در دکترین خود راسختر کرد.
ایران با هدف جلوگیری از فروپاشی حکومت بشار اسد وارد سوریه شد. سوریه نه تنها به عنوان تنها کشور ضداسرائیلی منطقه بلکه به عنوان کانال رساندن کمکهای لجستیکی به حزب الله لبنان برای ایران از اهمیت استراتژیک برخوردار است. ایران، هم سرمایه و هم نیروی انسانی سنگینی را در سوریه هزینه کرده است. به گفته استفان دمیستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، ایران سالانه ۶ میلیارد دلار در سوریه هزینه میکند.
با هزیمت داعش، ایران در موقعیت منحصر بفردی قرار می گیرد که یک نیروی شبه نظامی جنگ دیده را در همسایگی اسرائیل تحت فرماندهی خود دارد. این نیرو موازنه قوا را در منطقه به نفع ایران تغییر داده و آن کشور را به عنوان بازیگری تاثیرگذار وارد معادلات منطقهای کرده است.
از مجموع مطالب فوق میتوان نتیجه گرفت که خروج ایران از سوریه بر اثر تهدیدات اسرائیل غیر محتمل است. رامی عبدالرحمن، ناظر حقوق بشر در سوریه می گوید که غیر ممکن است که “بعد از هزینه کردن صدها میلیون دلار و ارسال جنگ افزار و نیرو به سوریه بتوان مانع از رسیدن ایران به اهدافش شد”. وی می افزاید: “حتی اگر بشار اسد قدرت را ترک کند نفوذ ایران در سوریه غیر قابل توقف است.”
عجیب اینجاست که اسرائیل تاکنون از این مسئله ابراز نگرانی نکرده بود در حالی که این وضعیت قابل پیش بینی بود.
اسرائیل در چند سال گذشته بارها به نیروهای سوری و حزب الله و انبارهای مهمات این گروهها حمله کرده اما هرگز عملیات جنگی خود را در حد یک جنگ تمام عیار گسترش نداده است. دلیل عمده این امر آن است که مبارزه با نیروهای غیر منظم از طریق حملات هوایی نتیجهای جز شکست در پی ندارد. تجارب آمریکا در ویتنام، نیروهای ناتو و شوروی سابق در افغانستان و اخیرا عربستان در یمن گواه این مدعاست. از طرفی ورود پیاده نظام ارتش اسرائیل به صحنهای که همه علیه یکدیگر در حال جنگ نا منظمند با منطق نظامی همخوانی ندارد. به ندرت ارتشی در جنگ با نیروهای نامنظم به پیروزی رسیده است، ضمن اینکه شهرهای اسرائیل در برابر حملات موشکی از خاک سوریه آسیبپذیرند. از طرف دیگر ایران هم علیرغم شعارهای تند علیه اسرائیل محتمل نیست که مستقیما علیه اسرائیل دست به حرکتی تهاجمی و تحریکآمیز بزند.
بهر حال حزب الله جدیدی با هویتی متفاوت در سوریه متولد شده است. سناریوی محتمل این است که در سال های پیش رو حملات پراکنده و ایذایی از سوی اسرائیل و نیروهای جدید متحد ایران گاه با شدت و گاه با ضعف ادامه پیدا کند.
بعضی کارشناسان روابط بین الملل معتقدند که اکثر جنگها بر اثر اشتباه محاسبه یک طرف یا طرفین شکل میگیرد.
http://www.bbc.com/persian/iran-features-41218423