کمپین فعالین بلوچ- عمده ترین دلایلی که سیاست مدارانِ ما در ایران برای تقسیم استان مطرح میکنند تقریبا در دو مورد خلاصه می شود: “پهناوری استان؛ جمعیت استان”. آنها می گویند پهناوری استان دلیلی بر عدم توسعه یافتگی آنست!؟
اما آیا در حقیقت هم همینطور است؟ یا پهناوری استان بهانه ای برای زدُ بندهای سیاسی و یا به نوعی نگاه ضعیفِ سیاسی ست.؟!
بیایید با اعداد و ارقام کمی بازی بکنیم: طبق آمار رسمی منتشر شده، استان کرمان از نظر وسعت از استان سیستان و بلوچستان بزرگتر است.
سیستان و بلوچستان: ۱۸۱/۷۸۵
کرمان:۱۸۳/۱۹۳
اما تاکنون هیچ فعالِ سیاسیِ اهل کرمان راهِ حل توسعه ی استان کرمان را تقسیم کردنِ آن ندانسته است!! چرا؟!
چون وسعت اصلا مانعی برای توسعه نیست.
جالبتر از این زمانیست که بدانید جمعیت استانِ ما نیز از استان کرمان کمتر است:
مطابق آمار سال ۹۵
سیستان و بلوچستان:۲/۷۷۵/۰۱۴ نفر
کرمان:۳/۱۶۴/۷۱۸ نفر
اگر بنای توسعه را روی وسعت بگذاریم حداقل ۸ استان دیگر در کشور باید تقسیم شوند حتی خراسان رضوی و جنوبی چون با وجودِ تقسیماتی که داشتن باز هم وسعتشون بیش از ۱۰۰ هزار است.
خراسان جنوبی: ۱۴۰/۶۳۴
خراسان رضوی:۱۱۸/۸۵۴
متوجه شدید خراسان جنوبی با وجود تقسیماتش کمی کوچکتر از ماست! و همچنین استان خراسان رضوی.
و اگر بهانه ی تقسیم، جمعیتِ استان باشد باز هم اشتباه است، چرا که تهران با وجود جمعیت چندین میلیونی به مراتب توسعه یافته تر از ماست! و ما از نظر جمعیت در رتبه ی دهم قرار داریم؛ که اگر بخواهیم جمعیت را بهانه ای برای تقسیم قرار دهیم نُه استانِ قبل از ما در رده بندی، باید قطعه قطعه شوند.
…
آیا در مسیر تقسیم استان، منافع مردم، اولویت سیاست مداران است یا منافع عده ای از اشخاص که پس از تقسیم استان به سِمَت های کلانی دست می یابند!
به این سخنان توجه کنید:
“زمانی که محدوده ای جغرافیایی به عنوان استان، انتخاب و مرکز آن مشخص شَوَد، فرمانداری به استانداری و روسای ادارات به مدیران کل تبدیل می شوند و شاید در تغییرات بعد از آن، ۲۰ تا ۳۰ اداره کل جدید تشکیل شود. یعنی واحدهایی که از نظر تقسیمات کشوری، نسبت به قبل، مستقل تر هستند!!”
جملات بالا آیا به قدر کافی وسوسه کننده اند؟! اینها جملات یکی از کارشناسان ارشد که سابقا در وزارت کشور بوده؛ هستند.
زین العابدین واردی،علاوه بر سخنانی که ذکر شد، نفوذ و تعامل نماینده های یک شهرستان با مسولان کشور را هم در تشکیل یک استان جدید موثر می داند و می گوید: “به جز فراهم بودن شرایط اقتصادی و اجتماعی، روابط درونی و پافشاری نماینده های یک منطقه هم در تشکیل استان جدید موثر است و نهایی شدن تشکیل یک استان جدید، گاه به نفوذ اداری و اجتماعی نماینده های یک منطقه در مجلس شورای اسلامی بستگی دارد.”
“پافشاری نماینده های یک منطقه…!!!
آنها چرا پافشاری می کنند؟!
به سخنان علی مطهری و حسینعلی شهریاری در گزارش منتشر شده کمپین فعالین بلوچ دقت کنید.
علی مطهری: به نظر من این تقسیم اقدام خوبیست و مساله ی شیعه و سنی نیز مانعی در این مساله نیست!!!
مانع از نظر آقای مطهری چیست؟! متوجه بی اعتنایی وی به نظرِآحادِ مردم و علمای اهل سنت این منطقه شُدید؟! وی در واقع با این حرف به دیدگاهِ مردمِ اهل سنت و بلوچ بی اعتنایی میکند؛ زیرا این سخنان در حالی گفته شده اند که به جز اقلیت سیاسی استان تمامی مردم اهل سنت بلوچ با تقسیم استان مخالفند!!
حرف آقای شهریاری نیز به مراتب گنگ تر و نارساتر از حرف های آقای مطهری بود؛ زیرا به مسائلی اشاره میکند که از نظر او ساده و پیش پا افتاده هستند؛ امنیتی و سیاسی بودنِ منطقه را مگر مردم و علما ایجاد کرده اند که بترسند از امنیتی و سیاسی شدنِ بیشترش!!
تفسیر سخنانِ وی به نوعی یک تهدید علیه کسانی ست که اعتراض بکنند؛ چرا که وی برای عملی شدن تقسیم استان از واژه هایی استفاده می کند که تلفظ آنها حتی بیانگر نوعی بینش جنگ طلبانه ست.چرا که این فهم برداشت می شود: نترسید که اینجا جنگی ایجاد شود به خاطر تقسیم استان؛ اگر چنانچه ایجاد شد ما کاملا آماده ی سرکوبگری هستیم!!
ادامه دارد…
نوشته: کانال تقاطع
http://www.balochcampaign.info/ ?p=12611