ظرف چند روز گذشته تفاسیر متفاوتی از دلایل عقب نشینی کردها از کرکوک دومین منطقه نفتخیز عراق از سوی کارشناسان مسائل سیاسی منطقه ارائه شده است که هر کدام در برگیرنده بخشی از حقیقت ماجرااست. آنچه که کمتر مورد توجه قرار گرفته است موضوع ردپای پررنگ ناسیونالیسم فرقهگرای ایرانی و رویای ایجاد هلال شیعی در این رویداد بود. فرقهگری در ایران همواره بر دو پایه ملی گرایی و شیعی گری استوار بوده است و خط مشی و پایههای فکری این دو ستون از سوی نویسندگان و صاحبفکران و دانشگاهیان ایرانی ترسیم شدهاست و به وسیله سیاستمداران و دولتمردان ایرانی اجرا و به منصه ظهور رسیده است.
بی گمان نقش اصلی قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران در قبولاندن عقبنشینی به کردها و سپردن مناطق نفتخیز کرکوک به نیروهای بسیجی شیعه عراق موسوم به حشد شعبی بر همگان هویدا و آشکار است و بر همین اساس بررسی شخصیت و جایگاه قاسم سلیمانی در اجرای خط مشی تمامیت خواهی ناسیونالیسم شیعی – فارسی لازم و ضروریست. تقلیل شخصیت قاسم سلیمانی به یک تروریست و یا تنها فرمانده بخشی از سپاه پاسداران می تواند چهره و نقش این مهره کلیدی ناسیونالیسم فرقهگرای ایرانی را کمرنگ نماید. برای شناخت این بازیگر مهم این ناسیونالیسم باید به پشتیبانی و حمایت بی دریغ و آشکار روشنفکران نویسندگان و دانشگاهیان برجسته ایرانی از وی اشاره کرد.
صادق زیباکلام از برجستهترین تئوریسینهای ایرانی در مورد قاسم سلیمانی می گوید : « قاسم سلیمانی یک قهرمان جنگی و یک وطنپرست واقعی است که سالها بعد بسیاری او را درست خواهند شناخت. از آن جهت که وی مردی است که به دور از هر گونه حاشیه و جنجال به وظایف خود عمل میکند. مرز و بوم ایران و ایرانی به امثال این مرد نیاز دارد.»
محمود دولتآبادی از بزرگترین نویسندگان ایران در مصاحبه با نشریهی مهرنامه به صراحت و بیپروا پشتیبانی خود را از قاسم سلیمانی اعلام می کند و می گوید :« من هم قاسم سلیمانی و امثال او را میپسندم در جای خود و همین طور آقای ظریف و امثال او را.» دولت ابادی در پاسخ به مخالفین نظرش می گوید:« که من اهل فکر هستم نه روشنفکر.» این سخن به این معنی است که او یکی از تولیدکنندههای فکر و اندیشهی ایرانیت شیعی وپشتیبان مهرههای اجرایی این اندیشه ازجمله قاسم سلیمانی است و ارزشهای جهانی روشنفکری را قربانی شیعه فارسی می کند.
هلال شیعی سیاسی یا هلال شیعی اقتصادی؟
اما در باره تعریف هلال شیعی خود قاسم سلیمانی سال دو هزار و چهارده میلادی در کرمان و در جمع فرماندهان سپاه پاسداران به صراحت از ماموریت و رسالت خود در راه ایجاد هلال شیعی و گسترش ناسیونالیسم شیعه ایرانی پرده برداشت و گفت: «هلال شیعی، سیاسی نیست. هلال شیعی، هلال اقتصادی است. مهمترین مسئله اقتصادی جهان، نفت است. ما میدانیم سه کشور ایران، عربستان و عراق بیشترین نفت جهان را دارند… تقریباً ۷۰ درصد نفت جهان در این سه کشور واقع شده که همه این ۷۰ درصد در منطقه شیعه نشین است. نفت عراق در همین کُریدور بصره و بغداد و کوت، و در عربستان سعودی ۸۰ درصد نفتش در منطقه شیعه نشین دمام، قطیف قرار دارد و ایران هم که مشخص است.»جمهوری اسلامی به رغم روابط عمیق چند دهه گذشته خود با کردهای عراق اما همچنان در پشت پرده از شیعهیان این کشور در مقابل کردهای اکثرا سنی حمایت می کرد و از اجرای بندهای مختلف قانون اساسی عراق به ویژه بند ۱۴۰ جلوگیری می کرد و این امر سبب شد که کردها نیز بر خلاف دیدگاه ایران برای تحت فشارقرار دادن دولت شیعی عراق دست به رفراندم استقلال بزنند.
مطرح کردن موضوع همهپرسی استقلال کردستان عراق از سوی احزاب کردستان عراق ابتدا بیشتر در حکم کارت فشاری برای اجرای بندهای معلق قانونی اساسی این کشور از سوی دولت شیعی این کشور بود. اما همهپرسی با مخالفت جهانی و کشورهای همسایه روبرو شد و این موضوع ترکیه را نیز که خود دارای چند ده میلیون کرد در این کشور است وادار ساخت که سیاستی هماهنگ با جمهوری اسلامی علیه کردها در پیش گیرد. آنچه که در دیدار اردوغان با مقامات جمهوری اسلامی در تهران و پشت درهای بسته اتفاق افتاد نشان از توافقی بود برای بازپس گیری کرکوک از کردها و سپردن آن به دولت شیعی عراق. برای این منظور قاسم سلیمانی به سلیمانیه و اربیل فرستاده شد که نتیجه آن سفر راضی نمودن و قبولاندن تخلیه کرکوک و دیگر مناطق نفت خیز به رهبران کرد بود. گرچه بازنده اصلی در این معاملات کردها بودند اما به تناسبی کمتر ترکیه و دیگر کشورهای عربی منطقه نیز ضررمند شدند.
در مقابل جمهوری اسلامی همچنانکه سردار قاسم سلیمانی پیشتر به صراحت اعلام کرده بود گامی مهم در اشاعه و گسترش هلال شیعی و کنترل مناطق نفتخیز در منطقه خاورمیانه برداشت و توانست کنترل این مناطق را به دولت همپیمان و فرقه گرای شیعی خود در عراق بسپارد. هژمونیطلبی جمهوری اسلامی در منطقه با سپردن کرکوک به حشد شعبی به اتمام نمیرسد و همچنانکه قاسم سلیمانی به صراحت از سه کشور ایران عراق و عربستان به عنوان اصلیترین کشورهای نفتخیز منطقه نام می برد و اعلامی می دارد که نفت این سه کشور در مناطق شیعه نشین این کشورهاست می توان به سادگی دلیل به میدان آوردن حوثیها در یمن و پشتیبانی از بخشهای تندرواقلیت شیعه عربستان را نیز فهمید که همانا رویای به دست گرفتن و سیطره بر نفت این کشور مهم منطقه است. جمهوری اسلامی با سپردن منطقه نفت خیز کرکوک به نیروی حشد شعبی دستنشانده خود در عراق توانسته است دو بخش از سه بخش اصلی نفت منطقه را در دست بگیرد. بی گمان ناسیونالیسم فرقهگرای ایرانی، رویای به دست آوردن منطقه سوم یعنی عربستان را نیز از سر بیرون نخواهد کرد.
موضع آمریکا از تحولات کرکوک
در این میان ایالات متحده امریکا نیز که مدام از قدرتمند شدن جمهوری اسلامی و پشتیبانی این رژیم از گروههای تروریستی منطقه نگران است عملا در مقابل هژمونی طلبی ناسیونالیسم شیعی ایرانی و دستاندازی های این رژیم در منطقه اقدام جدی نکرده است. بی گمان سپردن منطقه نفتخیز کرکوک به حشد شعبی و موفقیت دولت شیعی همپیمان جمهوری اسلامی در مناقشات داخلی عراق می تواند مشکلات و مخاطرات بیشتری را از سوی ایران برای کل منطقه و به طور کلی صلح و آرامش جهانی به دنبال داشته باشد.
منبع : خود نویسنده
تمام مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است**